عذاب برزخى سلطان ظالم

به يكى از پادشاهان ظالمى كه به واسطه ظلم بر رعيت و رياست طلبى در عذاب برزخى واقع شد و عذاب آن هم كند و زنجير و دود و آتش است توجه كنيد.


محمد شوشترى كه در اثر تصادف با اتومبيل از بين مى رود، به خواب يكى از دوستانش كه از اهل علم و معرفت است مى آيد و در عالم خواب او را با خود به وادى ((برهوت )) و جايى كه كفار و مشركان را عذاب مى كنند مى برد و مقدارى از عذاب و شكنجه كفار را به او نشان مى دهد و صداى ضربات شلاق هاى آتشين و داد و فرياد آن ها را به او مى شنواند.
اين عالم و دوست شوشترى مى گويد: وقتى با آن مرحوم به وادى ((برهوت )) رسيديدم ، عذاب و شكنجه اهل آن وادى را مشاهده كرديم . براى آن كه بدانيم آن ها را چگونه و براى چه عذاب مى كنند، در خواست كرديم يكى از كفار و دشمنان اولياء خدا را نزد ما آوردند تا چند سئوال از او بكنيم .
يكى از فرشتگان سر زنجيزى را كشيد و يك نفر را در حالى كه روى زمين كشيده مى شد و داد و فرياد او بلند بود از ميان دود و آتش بيرون آورد و به او گفت : هر چه ايشان مى پرسند همه را جواب بده .
ايشان نقل مى كند: مرحوم شوشترى از او پرسيد: چه كسى هستى ؟ چگونه در دنيا عمل مى كردى كه مبتلا به اين گونه عذاب ها شده اى ؟
در جواب گفت : سلطان يكى از ممالك اسلامى بوده ام و در دنيا به خاطر رياست طلبى ، ظلم زيادى به مردم آن كشور كردم ، صدها انسان بى گناه را در زندان ها و سياه چالها، دور از خانواده هايشان شكنجه داده و آن ها را به بدترين عذاب ها مبتلا كرده ام .
به علاوه ، با اولياى خدا و اهل بيت عصمت و طهارت دشمنى مى كردم و نسبت به آن ها حسادت مى نمودم (و اين عذاب ها براى آن ها است ). لذا هر مقدار خداى تعالى مرا عذاب كند جا دارد و بيش از اين مستحق عذاب مى باشم .(278)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.