قيامت

پيغمبر اكرم (ص ) روزى بسلمان و اباذر هر كدام درهمى داد سلمان درهم خود را انفاق كرد و به بينوائى بخشيد ولى اباذر صرف در مخارج خانواده خود كرد، روز بعد حضرت دستور داد آتشى افروختند و سنگى را بر روى آن گذاردند همينكه سنگ گرم شد و حرارت شعله هاى آتش در دل آن اثر كرد سلمان و اباذر را پيش خواند و فرمود هر كدام بايد بالاى اين سنگ برويد و حساب درهم ديروز را بدهيد. سلمان بدون درنگ و ترس پاى بر سنگ گذاشت و گفت (انفقت فى سبيل الله ) در راه خدا دادم .


وقتيكه نوبت به اباذر رسيد ترس او را فراگرفت ، از اينكه پاى برهنه را روى سنگ بگذارد و تفصيل مصرف يك درهم را بدهد از اينرو در تحير بود پيغمبر(ص ) فرمود از تو گذشتم زيرا تاب گرماى اين سنگ را ندارى و حسابت بطول ميانجامد ولى بدان صحراى محشر از اين سنگ گرمتر است و تابش آفتاب قيامت از شعله هاى فروزان آتش سوزان تر سعى كن با حساب پاك و دامنى نيالوده بمعصيت وارد محشر شوى .(30)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.