مناظرات امام کاظم (عليه السلام) 2

معصوم شناسی

مناظرات امام کاظم (عليه السلام) 2

. امام (عليه السلام) فرمود: «برو، خدمتي و كاري ندارم». و چون مرد روانه شد رو به ايشان كرد و گفت: «تعجب نمي كنيد اين مرد كه امشب خواهد مرد و قصد دارد كه فردا براي حل مشكل مرا ياري نمايد». پس هر دو برخاسته و بيرون رفتند در حاليكه به هم مي گفتند: ما آمده بوديم از او مسائل واجب و سنت بشنويم، او خود از غيب خبر مي دهد، كسي را فرستادند تا بر در خانة آن مرد منتظر خبر نشست، نصفي از شب گذشت، فرياد و ناله از خانه بلند شد، مأمور پرسيد چه شده است؟ گفتند: آن مرد بدون هيچ بيماري و مرضي مرده است. فرستاده رفت و خبر را به آن دو رسانيد. ايشان به خدمت امام (عليه السلام) آمده پرسيدند: مي خواهيم بدانيم كه شما اين علم را از كجا به هم رسانده ايد؟ امام (عليه السلام) فرمودند: «اين علم از آن علمها نيست كه ديگري را راهي به آن باشد. اين علم از آن باب است كه رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ اخبار فرموده بود، علي بن ابيطالب (عليه السلام) را.» آن دو متحير و مبهوت شدند و هر چه خواستند حرف ديگري بزنند نتوانستند و برخاسته و شرمنده برگشتند.(1)
(1) اربلي، علي بن عيسي، كشف الغمه، مهر، چاپ دوم، 1364 هـ. ش، ج 3، ص 55

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.