اشتياق اطلسى ها

اشتياق اطلسى ها

هزار آيينه مى رويد به هر جا مى نهى پا را

سحر ميلغزد از سر شانه هايت تا بياويزد

ميان چشم هايت ديده ام قد ميکشد باران

شمردم بارها انگشت هايم را،  بگو آيا

من ازطعم دوبيتى هاى باران خورده،  لبريزم

شب وآشفتگى با دستهايت ميخورد پيوند

تمام راه پر مى گردد از آواى سرشارت

  همين قدراز توميدانم،  هواييکرده اى ما را!

به گرد بازوانت باز،  باز وبند دريا را

واندوهى که وسعت ميدهد بى تابى ما را

از اول بشمرم بر روى چشمم مينهى پا را؟!

کنار اشک هايم مى شود آويخت دريا را

زمين، گم ميکند در شيب سرگردانى ات ما را

وباران مى تکاند اشتياق اطلسى ها را

منصوره نيکو گفتار

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.