در سايه سبز

در سايه سبز

کاش! روزى قصّه غمهايمان پايان بگيرد

کاش! روزى، دست برداردزدلها بيقرارى

ز آسمان دل ببارد،  قطره قطره روشنايى

بشکند بغض زمين را،  گريه هاى عاشقانه

شام بى فرداى بى پايان ما، شب زنده داران

درسکوت لحظه ها جارى شود عطر شقايق

چشمه نورى بتابد،  از افق هاى رهايى

سايه ساررحمتى پيدا شوداز بيکران ها

آفتاب عالم افروزى برآيد ناگهانى

(نسترن) درسايه دستان سبزِ مهربانى

  دردهاى بى نصيبى هايمان، درمان بگيرد

کارهاى بى سرو سامانمان، سامان بگيرد

لحظه هامان بوى سبز نغمه باران بگيرد

ناگهان در ناگهانِ زندگى،  توفان بگيرد

روشنى از چشمه خورشيد جاويدان بگيرد

لحظه هامان عطر دلجوى گل ايمان بگيرد

عالم از سرچشمه نور خدايى،  جان بگيرد

زندگى را در پناه روشنِ قرآن بگيرد

شادمانى ها نشان اين دل ويران بگيرد

کاش! روزى قصّه غمهايمان، پايان بگيرد

نسترن قدرتى

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.