خداوند بزرگ به حضرت موسى خطاب كرد آيا در عمرت براى من عملى انجام داده اى (قال الهى صليت لك و صمت و تصدقت و ذكرتك كثيرا) خداوندا نماز و روزه و زكوة از براى تو انجام داده ام و پيوسته ترا ياد مى كردم .
فرمود اما نماز راهنماى تو است به بهشت و اما روزه سپرى است از آتش ، صدقه زكوة نيز نور است ، يادآورى و ذكر هم براى تو قصرهاى آراسته ى بهشتى خواهد شد براى من چكار كرده اى ؟! حضرت موسى عرض كرد پروردگارا مرا به آن عملى كه مخصوص تو است راهنمائى فرما.
خطاب رسيد اى موسى هرگز شد دوست مرا دوست داشته باشى و يا دشمن مرا دشمن . (فعلم موسى ان افضل الاعمال الحب فى الله و البغض فى الله ) حضرت موسى از آن موقع متوجه شد بهترين اعمال دوستى در راه خدا و دشمنى نيز براى خدا است .
از حضرت صادق عليه السلام نقل شده كه روز قيامت بنده اى را در مقام حساب مى آورند كه هيچ حسنه اى ندارد به او مى گويند فكر كن ببين هيچ كار نيكى كرده اى . عرض مى كند پروردگار را كارى نكرده ام جز اينكه فلان بنده ى تو از منزل ما مى گذشت تقاضاى آب كرد تا وضو بگيرد و نماز بخواند من او را آب دادم آن بنده را مى آورند عرض مى كند صحيح است پروردگارا خطاب مى رسد ترا بخشيدم اين بنده مرا داخل بهشت كنيد.
روز قيامت به مؤ من مى گويند ميان مردم جستجو كن و دقت نما هر كس به تو شربت آبى يا يك خوراك غذا و يا نوعى نيكى از اين قبيل نموده است ، دست او را بگير و داخل بهشت نما آن مؤ من بر صراط با جمعيت كثيرى مى گذرد ملائكه مى گويند اى ولى خدا كجا مى روى در اين هنگام خداوند به ملائكه خطاب مى كند: بنده ى مرا اجازه دهيد برود ملائكه او را اجازه مى دهند(25).