من از قبیله شبم ولی تو روشنی تبار ببین چه ساده روز را نشستهام به انتظار چه فصل سرد و ساکتی پناه بر تو ای بزرگ! چرا نمیرسم به تو چرا نمیشود بهار … به آسمان نمیرسم به حجم سبز خانهات دلم به انتظار تو، تو بر ستارهها سوار شاعر: نرگس ایمانیان