پيشگفتار
قرآن مجيد كتاب آسمانى ما
قرآن مجيد كتاب آسمانى ما مسلمانان جهان متضمن تعاليم حياتبخشى است كه ضامن سعادت بشر در اين جهان و سراى ديگر مى باشد.
در اعتقاد ما ((قرآن )) وحى آسمانى و كلام الهى است كه به وسيله پيك وحى ، جبرئيل امين بر قلب پاك پيغمبر اسلام حضرت ختمى مرتبت محمّد بن عبداللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل گرديده است .
تعاليم اين كتاب آسمانى كه با شواهد و قرائن بسيار، طى چهارده قرنى كه از عمر آن مى گذرد، از دست تطاول ايّام مصون و محفوظ مانده است ، با زندگى مرد و زن و پير و جوان و دارا و ندار، كار دارد. همه را مخاطب ساخته و با آنان سخن گفته و تكاليف همه را روشن كرده است .
به همه مى گويد از جانب خداى آفريننده وظايفى دارند كه بايد آنها را بدانند و به عنوان ايفاى نقش بندگى و عبوديت انجام دهند.
مجموعه اين وظايف و تكاليف فردى و اجتماعى كه ما آنها را احكام و قوانين قرآنى مى دانيم و گفتار خداست كه در بيش از پانصد آيه قرآن آمده است ، زير بناى دين مبين اسلام است .
اسلام يعنى آنچه در قرآن آمده است يا پيغمبر توضيح داده و تشريح كرده است و بايد تسليم آن شد؛ چون صددرصد به نفع جامعه انسانى مى باشد.
گذشته از احكام و قوانينى كه آيين جهانى اسلام بر اساس آن استوار است ، قرآن مجيد بسيارى از مباحث اخلاقى و علمى و تربيتى را نيز به منظور تهذيب فرد و اجتماع بيان مى دارد كه از هر جهت جالب ، جامع و آموزنده است .
اين قسمت را قرآن مجيد در خلال سرگذشت پيغمبران پيشين و امتهاى ايشان يادآور مى شود، به طورى كه دو سوم آيات قرآنى را همين آيات تشكيل مى دهد. يعنى قص و رويدادهاى اقوام و ملل روى زمين از قديمترين ازمنه تاريخ بشر تا عصر ظهور اسلام كه بايد آن را كار بزرگ و چشمگير قرآن مجيد دانست .
قرآن ، حقايق زندگى عالم انسانى و علل و موجبات ترقى و تكامل جوامع بشرى يا انحطاط و سقوط آنها را به تفصيل شرح مى دهد. قرآن بازگو مى كند كه چگونه بعضى از اقوام به واسطه جبهه گيرى در مقابل انبياى عظام و پيغمبران راستين ، عكس العملهاى نامطلوبى نشان دادند و موجبات ذلت ، خوارى و هلاكت خود را فراهم ساختند و از اين راه نام ننگى از خود به يادگار گذاردند. همچنين شرح مى دهد برخى ديگر با اينكه مردمى اندك بودند، چسان با پذيرش تعاليم انبيا و نصايح مشفقانه آنان ، راه صحيح زندگى را برگزيدند و با افتخار و سرفرازى تحت رهبرى آن ذوات مقدس به حيات خود ادامه دادند.
قرآن بدينگونه درصدد آن است كه اقوام بعدى با آگاهى از آنچه راجع به اقوام گذشته در اين كتاب گرانقدر آسمانى آمده است ، از دسته نخست عبرت بگيرند و انديشه و كار دسته ديگر را سرمشق خود قراردهندتا به سعادت دو جهان نايل گردند و با سعى و كوشش خودبه كمال مطلوب انسانى برسند.
پيامبراسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرآن مجيد را به عنوان وحى الهى توسط جبرئيل امين در مدت 23 سال تلقّى نمود و به صورت كنونى در اختيار پيروان خود قرارداد.
مسلمانان از همان روزگار نخستين صدراسلام با عمل به قرآن مجيد، قسمت عمده معموره دنيا را به زير پرچم درآوردند و تمدنى عظيم تشكيل دادند. در اين تمدن عظيم و قلمرو پهناور، مسلمين ، ملل مختلف جهان را از نعمت آزادى و حقوق فردى و عدالت اجتماعى و صلح عمومى و مساوات و برابرى برخوردار ساختند، چنانكه به اعتراف دوست و دشمن در هيچ قوم و ملتى سابقه نداشته است و خود، قرنها به عنوان ملت نمونه جهان بر آنان حكم مى راندند.
آنچه در قرآن آمده است بر اساس خير و صلاح جامعه انسانى و مصلحت نوع بشر است . از آنجا كه قرآن سخن حق و كلام الهى و از فراز آسمانها و زمان و مكان آمده است ، همگى متقن ، سنجيده و حساب شده است . آنچه درباره مرد و زن و دنيا و آخرت گفته و آن را موجب نيكبختى يا عامل بدبختى آنان دانسته است ، همگى بر اساس آخرين تجربيات علمى و جهان بينى انسان است به طورى كه هم اكنون نيز اگر مردم روى زمين آنها را مورد توجه قرار دهند و درست به مرحله عمل در آورند، خود را در هاله اى از واقعيت و معنويت و تكامل علمى و عقلى خواهند ديد و زن و مرد پير و جوان در كمال امن و امان و خوشى و خوشبختى و سلامتى و سعادت و رفاه و آسايش به سر خواهند برد.
با توجه به اين واقعيت است كه مى گوييم تعاليم قرآنى و قوانين اسلامى و مباحث اخلاقى و آنچه قرآن و اسلام در اصول و فروع گفته است بدون استثنا هماهنگ با نيازهاى جوامع بشرى در هر عصر و زمانى است و همه بر پايه تعقل ، حكمت و مصلحت است .
((قرآن )) راهنمايى مى كند و راه مى گشايد، آنگاه افراد بشر را آزاد مى گذارد تا صلاح و فساد خود را شناخته و هر كدام را كه خواستند برگزينند. در اين خصوص نه اجبارى در كار است و نه تحميلى بلكه حقيقت را روشن مى سازد و تنها اوست كه با اراده و اختيار بايد تصميم بگيرد و آينده خود را تعيين كند.
يكى از موضوعاتى كه در قرآن مجيد از آن سخن به ميان آمده ، زنانى هستند كه در خلال قصص قرآنى و رويدادهاى تاريخى شناخته شده اند. اين زنان گروهى خوب و گروهى بد بوده اند و به همين جهت نيز در قرآن از آنان سخن رفته است .
قرآن در اين مورد مى خواهد نقش زن را در دو قطب مثبت و منفى ، با ايمان و بى ايمان روشن سازد تا سرگذشت آنان براى زنان مسلمين ، هم سرمش باشد و هم عبرت . سرمشق از زنان پارساى نام آفرينى كه منشاء دگرگونيهاى مثبت بودند و عبرت از آنان كه فكر و كارشان در قطب مخالف ، باعث انحطاط فضيلت انسانى و بدنامى خود و گرفتارى ديگران گرديدند.
قرآن در اين سنجش ، سيماى جمعى از زنان با ايمان و خداشناس را كه از عقل خدادادى بهره گرفتند و آبرويى به خود و كسان خويش و همنوعان عصر خود دادند، نشان مى دهد. همچنين نيمرخ نازيباى برخى ديگر را كه باعث ننگ محيط و دردسرهاى زيادى گشتند آشكار مى سازد تا نقل اين قسمت و شناخت آن دو دسته براى زنان مسلمان نقشى سازنده داشته باشد. مضافا به اينكه با شناخت اين دو دسته از زنان ، واقعيت زن و چهره حقيقى نيمى از اجتماع بشرى را به خوبى مى توان از لابلاى حوادث گذشته ديد و به نقش هر كدام به خوبى واقف گرديد.
بايد يادآور شويم كه قرآن مجيد در دو مورد از زن سخن گفته است : يكى از حقوق و حدود آنان به عنوان يك فرد انسان و تكاليف خاص و حقوق و حدود شرعى كه دارند كه ما به آن ((حدود و حقوق زن در قرآن )) مى گوييم و در سوره هاى عديده قرآن آمده است ، بخصوص سوره ((نساء)) يعنى سوره اى كه از حقوق زن سخن رفته است (3).
مورد ديگر، داستان بعضى از آنان است كه در ضمن داستانهاى واقعى كه در امتهاى پيشين بوده يا در زمان پيغمبرما روى داده ، آمده است . منظور ما در اينجا اين قسمت است كه از نظر اخلاقى خواستيم بازگو كنيم تا يك زن و دختر مسلمان بداند از چه زنانى در قرآن سخن به ميان آمده و آنها كيانند و چه سرگذشتى داشته اند و چه كرده بودند؟
اينك خوانندگان محترم فرصت دارند تا از ((زن در قرآن )) بدانگونه كه قرآن و تفسير آن بيان مى دارد، آگاه شوند.