شهيد علي عسگري

 

آیا ندای فریادخواهی ملتهای مظلوم و مسلمان را نمی شنوید؟شاید تصور کنید که می‌گویم بیشتر از توان خود را هزینه کنید اما آیا به کمترین میزان نیز که حفظ حرمت و ابهت انقلاب و مملکتمان می باشد نمی توانید هزینه کنید؟ آیا اگر مقداری از مایحتاج زندگی بر ما کاسته شد باید سراسیمه شده به جان هم بیفتیم؟
عزیزانم راه را غلط نروید راه همان است که رهبر فرزانه انقلاب مارا بر آن هدایت می کند هوشیار باشید که دشمن ریشه مارا هدف گرفته، چشم دشمن را هدف بگیرید
شهيد علي عسگري

هیچ وقت بی اجازه من و مادرش جایی نمی رفت. این اولین باری بود که ما نمی دانستیم احمد کجاست. نگرانش شده بودیم. مدتی گذشت تا او آمد. مقابل من که رسید سرش را انداخت پایین و خیلی آرام سلام کرد. بعد همان طور که سرش پایین بود گفت: ببخشید، باید می رفتم. شما و مامان نبودید که اجازه بگیرم. حالا هم معذرت می خواهم. آن لحظه حس کردم که احمد همه وجود مرا تسخیر کرده است. وجودی که بعدها عاشقانه به امام تقدیم کردم. شاید که مقبول افتد. شهید احمد اسکندری
منبع : کتاب حکایت سرخ، انتشارات حدیث نینوا
منبع کلام شهدا:سايت وصيت

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.