50. من آنم كه خود مى دانم
يكى از بزرگان را در مجلسى ، بسيار ستودند و در وصف نيكيهاى او زياده روى كردند. او سر برداشت و گفت : ((من آنم كه خود مى دانم . )) (خودم را مى شناسم ، ديگران از عيوب من بى خبرند.)
| شخصم (162) به چشم عالميان خوب منظر است |
| وز خبث باطنم (163) سر خجلت فتاده پيش |
| طاووس را به نقش و نگارى كه هست خلق |
| تحسين كنند و او خجل از پاى زشت خويش |
بیاد امام زمان مظلوم و غریبم اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

