? دوران دبيرســتان بود.

به نام خدا

? دوران دبيرســتان بود. ابراهيم عصرها در بازار مشــغول به کار می شد و براي خودش درآمد داشت.

? متوجه شد يکي از همسايه ها مشکل مالي شديدي دارد. آنها علی‌رغم از دست دادن مرد خانواده، کسي را براي تأمين هزينه ها نداشتند.

? ابراهيم به كسي چيزي نگفت. هر ماه وقتي حقوق ميگرفت، بيشتر هزينه آن خانواده را تأمين ميکرد! هر وقت در خانه زياد غذا پخته ميشد، حتمًا براي آن خانواده ميفرستاد. اين ماجرا تا سالها و تا زمان شهادت ابراهيم ادامه داشت و تقريبا کسي به جز مادرش از آن اطلاعي نداشت.

?کتاب سلام بر ابراهیم۱

?? @Ebrahimhadi

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.