? #شهیدابراهیم هادی و #۱۷شهریور ۵۷

? #شهیدابراهیم هادی و #۱۷شهریور ۵۷

?صبح روز #۱۷شهریور با #ابراهیمهادی رفته بودیم جلسه مذهبی که ناگهان از اطراف #میدانژاله سر و صدایی بلند شد.

?فرياد #مرگبرشاه طنين انداز شده بود و #ساواکی ها از چهار طرف ميدان را محاصره کرده اند و…

?از همه طرف صدای تيراندازی می آمد. ابراهيم سريع يکي از مجروح ها را آورد و با موتور رفت سمت #بيمارستانسومشعبان ، تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان.

?ابراهيم را گم کردم! عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبری از او نداشت. خيلی ناراحت بوديم.

?آخر شب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلي خوشحال شدم. با آن بدن قوی توانسته بود از دست #مأمورها فرار کند.

?روز بعد رفتيم #بهشت_زهرا سلام الله علیها و در مراسم تشييع و تدفين شهدا کمک کرديم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.