موجود منقسم بدو قسم است نزد عقل |
يا واجب الوجود و يا ممكن الوجود |
ممكن دو قسم گشت يقيين جوهر و عرض |
جوهر به پنج نوع شد اى ناظم عقود |
جسم و دو اصل او كه هيولى و صورتند |
پس عقل و نفس اين همه را باز گير زود |
نه قسم گشت باز عرض اين وقيعه را |
در حال بحث جوهر عقلى بمن نمود |
كم است و كيف ، اين و متى و مضاف و وضع |
پس يفعل است و ينفعل و ملك اى ودود |