لطيفه44

لطيفه
مبرد گويد: روزى به دارالمجانين (تيمارستان ) رفتم ، ديوانه اى ديدم و روبروى او ايستادم و زبانم را از دهان خود بسوى او بيرون كردم ، روى از من برگردانيد بسوى ديگر، من هم به آنطرف رفته و همين كار را تكرار نمودم ، تا اينكه اوقاتش تلخ شده ، آنگاه روبه آسمان كرده و گفت : خدايا به بين كدام كس را رها كرده و چه كس را بزنجير بسته اند.(107)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.