در سال 1346 شمسى در شهر قم يكى از دوستان كه رستم رستمى نام دارد به حجره من در مدرسه حقانى آمد و گفت خداوند در بعد از ظهر روز شنبه دخترى به من عنايت فرموده كه نامش را زهرا گذاشتم ، شعرى برايم بگو كه همه اين مشخصات در آن باشد و هب عنوان باريخ تولد فرزندم محسوب شود، اين حقير اينگونه سروردم :
روز شنبه پانهاد آن دخت رستم در وجود |
كز وجودش دسته اى شاكر بدرگاه ودود |
نام او چون نام دخت حضرت احمد بود |
چونكه زهرا نام او شد اندر اقليم وجود |
شد تولد چار ظهر اندر قمى كانجا بود |
جايگاه دخت موسى از براى او درود |