(رباعيات مرحوم لنكرانى نجفى )

(رباعيات مرحوم لنكرانى نجفى )
او در اواخر اشعارش رباعياتى سروده كه موضوع آن رباعيات فكاهى يا مناجات با روح ملا نصر الدين است البته در اين اشعار مدح مرحوم امام خمينى هم شده است و اينك اين شما و اين هم اشعار مرحوم لنكرانى نجفى :

در همه قطر جهان يار شفيق
كس چو آقاى كلانتر (245) نرسيد
شيكتر مدرسه اى (246) كرده بنا
پايه اش جامع از هر نرسيد
گوشزد گشت همى هشت بهشت
دلربا مدره آمد نهمين
گويم و حمل بر اغراق مكن
سينمائيست زفردوس برين

آسمان است و كلانتر ماه است
اختران هيئت علميه او
كس مقدم (247) بمقدم نشود
همتش شاهد خيريت او
آية الله خمينى بنجف
در شهوار كه اندر صدف است
بربلاد است غرى شاهنشاه
وان هما مرتبه تاج شرف است
صحبت فقه چو آيد بميان
اوست علامه و يحيى بن سعيد
در فن حكمت و در علم كلام
تالى خواجه نصير است و مفيد
برد از ياد بهنگام عطا
حاتم طائى و معن اموى
گر بخوانى زكرم چون دگران
ذره اى فهم ندارى اخوى
ناظما سعى نما چند صباح
توشه برگير از آن وجه منير
زبها و زكمال و زجمال
همچو خورشيد شده عالم گير
غرويها همه دلجوى تواءند
دل بهواشان برجاست
گو تو را در صفحات گيتى
دوست چون فاضل بيدخت كجاست
از خراسان رسد اين فيروزه
گر زملك يمن آرند عقيق
نشاءه يابى زبليغ سخنش
طرز سرمست كه از شرب رحيق
خوئيت نازكش و شارودى (248)
بر تو لطف و كرمش افزون است
نيست ذوالكفل اگر خلخالى
كه دهد نقد ولى ذوالنون (249) است
آنكه آواره نمودت روطن
پسرت بود و كنون آدم شد
دلخوشى چيست ترابا اين مرز
اول ما خلق آيا كم شد
حاتمى كله شقى را بگذار
پند لقمان شنو از نصرالدين
برهل (250) اين ريگ روان سامرا
جوى از ارض غرى (251) در ثمين

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.