دیجی وردپرس
” یا رب الحسین(علیهالسّلام)” خدایا” ؛ چندیست عقدۀ دل پیشت
“ یا رب الحسین(علیهالسّلام)”
“خدایا” ؛ چندیست عقدۀ دل پیشت باز نکردهام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد…”خدایا”؛ محرم “حسین(علیهالسّلام)” رسید… تاسوعا رسید… عاشورا رسید…محرم ره به اتمام است و من هنوز…”خدایا”؛ چه شده است؟ مگر چه کردهام که اینگونه باید رنج و فراق بکشم؟
“خدایا”؛ میدانم.میدانم روسیاهم، پرگناهم.اما.تو را به “حسین(علیهالسّلام)” .تو را به “زینب (سلاماللهعلیها)” .تو را به عباس(علیهالسلام)”. “خدایا”.دیگر بس است.اصلاً بگذار اینگونه بگویم.غلط کردم.”خدایا”.بگذر.بگذر از گذشتهام. ببخش.باور ندارم در عالم کبریایی تو گنهکاران را راهی نباشد
“یا اله العالمین”
ببخش آن گناهانی راکه از روی جهالت انجام دادهام.
ببخش آن خطاهایی را که دیدی وحیا نکردم
“خدایا”، تو را به مُحرَم “حسین (علیهالسلام)” مرا هم مَحرَم کن
این غلام روسیاه پرگناه بیپناه را هم پناه بده
“خدایا”، یکسال گذشت و من کل سال را تنها با خاطرات همان چند روز جهاد گذراندم
زندهام به امید دوباره رفتن
مپسند.مپسند که اینگونه رنج بکشم
سینهام دیگر تاب ندارد
مگر چند نفر شوق رفتن دارند؟
یعنی بین این همه خوبان روسیاهی چون من راه ندارد؟
مگر جز این است که “حسین(علیهالسّلام)” هم “عباس(علیهالسّلام)” را برد و هم حُر را.مگر جز این است که هم حبیب روسفید شد و هم جو ْن.”خدایا” اگر شوقی هست، اگر شجاعتی هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس.میتوانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی.میتوانستی مرا هم آنقدر سرگرم دنیا کنی که