خواب يوسف و تعبير آن
قرآن كريم متن خواب يوسف و تعبير و سفارش پدرش را چنين نقل مى كند: ياد كن زمانى را كه يوسف به پدرش گفت : اى پدر من ، در خواب يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم كه براى من سجده مى كنند…. (7)يعقوب (عليه السلام ) نيز همان گونه كه در بالا ذكر شد از نقل آن براى برادران او را منع كرد و به دنبال آن به او گفت : و اين چنين پروردگارت تو را بر مى گزيند و از تعبير خواب ها به تو مى آموزد و نعمتش را بر تو و خاندان يعقوب تمام مى كند، به راستى پروردگار تو داناى حكيم است (8)
و بدين ترتيب استنباط و برداشت خود را نيز از اين خواب به او گوشزد فرمود.
ابن عباس در تفسير آيه گفته است : يوسف در شب جمعه اى كه مصادف با شب قدر بود، يازده ستاره را به خواب ديد كه از آسمان فرود آمدند و براى او سجده كردند و هم چنين خورشيد و ماه را ديد كه از آسمان به زير آمدند و برايش سجده كردند، و همچنين خورشيد و ماه را ديد كه از آسمان به زير آمدند و براى او سجده كردند، خورشيد و ماه به پدر و مادرش تعبير شد و يازده ستاره به برادرانش سدى نيز گفته است كه : خورشيد پدرش بود و ماه ، خاله اش بود، زيرا مادرش از دنيا رفته بود (9)
در بعضى از تفسيرها و روايت ها نام هاى آن ستارگان را نيز از رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) نقل كرده اند كه چون مورد اختلاف بود، از نقل آن ها خوددارى شد.
شيخ صدوق در علل الشرايع و در تفسير خود در اين باره حديثى از امام سجاد (عليه السلام ) روايت كرده اند كه حضرت فرمود: رسم يعقوب اين بود كه هر روز گوسفندى را ذبح مى كرد و مقدارى از آن را صدقه مى داد و مابقى را خود و خاندانش مصرف مى كردند، تا اين كه در شب جمعه ، شخص سائل با ايمانى ، در حالى كه روزه هم بود، به در خانه اش آمد و غذايى از آن خواست و خاندان يعقوب با اين كه صداى او را شنيدند، ولى گفته اش را باور نكردند و چيزى به او ندادند. سائل وقتى از آنان مايوس گرديد و تاريكى شب هم فرا رسيد، گريست و از گرسنگى خود به درگاه خداى تعالى شكايت برد و آن شب را گرسنه خوابيد فرداى آن روز را هم روزه گرفت . ولى خاندان يعقوب در آن شب سير خفتند و روز ديگر هم مقدارى از غذاى شب خود را داشتند و همين جريان سبب شد تا خداوند، يعقوب را به فراق يوسف مبتلا سازد، و به يعقوب وحى شد كه آماده بلاى من باش و به به قضا و قدر من راضى باش كه تو و فرزندانت را در معرض بلا و مصيبت هايى قرار خواهم داد
نظير اين مطلب از ابن عباس هم نقل شده است (10) در تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه از آن پس منادى يعقوب (ع ) هر روز صبح فرياد بر مى آورد: هر كس روزه نيست در سر غذاى نهار يعقوب حاضر شود و چون شام مى شد باز ندا مى كرد: هر كس روزه است در سر غذاى شام يعقوب حاضر گردد (11)
آرى از اين نكته غفلت ها نيز ممكن است براى مردم در هر روز و شب ، ده ها
و بلكه صدها بار اتفاق بيفتد و افراد زيادى در برخورد با ما از اخلاق و رفتارمان رنجيده و ناراحت شوند و ما در وظيفه خود به آنان كوتاهى كنيم و اين بى توجهى روى زندگى ما اثرى نگذارد و دچار كفر زودرس آن نشويم ، ولى بايد بدانيم كه حساب پيامبران الهى و افراد مقرب درگاه حق با ما فرق دارد زيرا اولا: توقعى كه خداى تعالى از آنان دارد، از افرادى معمولى چون ما ندارد؛ ثانيا؛ خداوند متعال آنان را در مورد هر گونه كوتاهى در انجام وظيفه متنبه مى سازد تا براى رهبرى ديگران به حد اعلاى لياقت و كمال برسند و نظير اين گونه غفلت ها ديگر بار از آن ها سر نزده و تكرار نشود، اگر چه غفلت آنان بسيار كوچك و لغزشى قابل اغماض باشد.
به هر حال خواب يوسف سرآغاز تحولات بسيارى در زندگى خاندان يعقوب بود و ماجراهاى بسيارى در پى داشت كه نخستين اثر را روى بدان گذارد و رشك و حسدشان را تحريك كرده و يا موجب ازدياد آن گرديد و آنان را به پياده كردن نقشه خويش – كه جدا كردن يوسف از پدرش يعقوب بود – مصمم ساخت .