▫️خال‌های صورتش او را از قیافه انداخته بود.

▫️خال‌های صورتش او را از قیافه انداخته بود.

مردم مسخره‌اش می‌کردند.
دلش گرفت.?
با خودش می‌گفت:
«آخر چرا خدا مرا این‌جور خلق کرد؟
اصلا انگار حواسش به من نیست!»?
تصمیم گرفت با خدا قهر کند.
آمد پیش پیامبر صلی الله علیه وآله.
گفت: من دیگر فقط واجبات را انجام می‌دهم؛ بدون هیچ کار مستحبی!
پیامبر پرسید: آخر چرا؟
گفت: چون خدا مرا زشت آفریده!
جبرئیل نازل شد،
با پیغامی از طرف خدا:
«سلام مرا به بنده‌ام برسان.
به او بگو: (بر این بلا صبر کن)
دلت نمی‌خواهد قیامت به زیبایی جبرئیل محشورت کنم؟
دلت نمی‌خواهد قیامت از کسانی باشی که دلشان آرام است؟»
پیامبر حرف‌های خدا را به او رساند.
شادی در چشمش برق زد! ✨
گفت: یعنی خدا یاد من هست؟!
پیامبر فرمود: بله.
گفت: به خدا دیگر همه عبادت‌ها را انجام می‌دهم.
.

? برگرفته از علل الشرایع باب222 حدیث9.
? همچنین الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏8، ص: 337.

? خیلی اوقات زیر بار غم‌های دنیا، میخواهیم با خدا قهر کنیم.
اما به جای قهر با خدا، برویم درِ خانه نماینده او امام زمان علیه السلام.
او به ما کمک می‌کند در سختی‌ها بنده خوبی برای خدا باشیم.
بندگی خدا سخت‌تر از آن است که تنهایی بتوانیم از پسش بربیاییم.
✋باید به او توسل کنیم.

#داستانک_دعا
#توسل_به_امام_زمان

@Elteja

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.