🌀 سؤالی که اگر به جوابش برسیم، خیلی از مشکلاتمان حل میشود:
🌀 چرا خدا ما را در این زندگی توأم با سختی و مشکلات آفرید؟
🌀 اثر پاسخ به این سؤال، اساسیتر از اصول عقاید است
➖راهبرد اصلی برای متقاعدشدن به دینداری «نگاه به فلسفه حیات» است
➖آرامش عمیق با فهم فلسفه حیات بهدست می آید
➖ تمام این مشکلات میتوانست نباشد؛ طراح همۀ بازیهای زندگی ما خداست
➖اینهمه مشغولیت به بازیهای کامپیوتری ریشه در فطرت انسان دارد
یکی از چالشهای مهم ما «روش متقاعدکردن خودمان و دیگران به دینداری» است. یک راه خیلی اصلی که کمتر کسی میرود این است که به فلسفۀ حیات دنیا فکر کنیم؛ یعنی به وضعیتی که در آن هستیم فکر کنیم.
از نظر روانشناسها این سؤال برای همه در حدود ۱۴ سالگی پیش میآید که «خدا چرا ما را آفرید و چرا در این وضعیت قرار داد؟» خیلی از جوانها درگیر این سؤال هستند. خیلیها به درستی جوابش را پیدا نمیکنند، یا برای خودشان ماستمالی میکنند یا زود قانع میشوند یا از آن غفلت میکنند؛ اما بعضیها حسابی این را برای خودشان حل میکنند.
حلّ این سؤال هم لحظهای نیست؛ طول میکشد. اگر ما درست به خودمان جواب بدهیم، شاید اساسیتر از اصول عقاید روی ما اثر بگذارد و خیلی از مشکلاتمان حل بشود.
فکر کنید به اینکه تمام این مشکلات میتوانست نباشد. طراح همه بازیهایی که سرِ ما درآمده خودِ خداست؛ خدا میتوانست یک کاری کند که ما به غذا، خواب، ازدواج و شغل نیاز نداشته باشیم اما اینها را گذاشت و بعد در اینها مشکلاتی قرار داد و ما را محتاج رفع مشکلات کرد.
نگویید که اینها طبیعی است! نه؛ اینها نقشه است، از این دنیا بزرگتر بشوید و از بالا نگاه کنید. خواستههای اصلی ما انسانها غیر از این وضعیتی است که در آن هستیم. میدانید همۀ اینها میتوانست نباشد؟ توضیحات خدا دربارۀ بهشت و نعماتش میخواهد بگوید که این وضعتان را طبیعی ندانید، کمااینکه فرمودهاند: دنیا زندان مؤمن است.
برخی میگویند «چرا با این حرف، آرامش ما را خراب میکنی؟! ما این مشکلات را پذیرفته بودیم و آرامتر بودیم!» خُب آرامش بیخودی را برای چه میخواهی؟ برّهها هم آرامند! آرامش از روی عدم فهم را بههم بزن، به یک آرامش عمیقتری میرسی.
چرا اینهمه مشغول بازیهای کامپیوتری هستند؟ بازیها درواقع تولیدشدۀ فطرت انسانند؛ مثل زندگی، نه اینکه جدای از زندگی باشند.
یک کودک، پدر و مادرش را قدرت مطلق حساب میکند اما کمکم متوجه میشود آنها قدرت مطلق نیستند، اصلِ آموزش دین از هفتسالگی است چون از حدود این سن، بچه دنبال جایگزین برای قدرت مطلق میگردد.
اگر آن قدرت مطلق را پیدا کرد-و فهمید که او خداست- آرامش پیدا میکند. و بعد با نماز سعی میکند آن قدرت را درک کند، در مقابلش کُرنش کند و حقیقتش را باور کند. آنهایی که قدرت خدا را نمیپذیرند، حیران میشوند؛ هر لحظه به کسی رو میکنند، یا اینکه خیالپردازانه خودشان میخواهند قدرتمند بشوند اما بالاخره دچار آسیب میشوند.
این بازی را از بیرون ببینید. ما برای چه هدفی در بازی زندگی آمدهایم؟ برای اینکه امتحان خودمان را خوب پس بدهیم و درجات آخرت و قرب خودمان را تعیین کنیم؛ و خدا هوشمندانه هر اتفاقی برای ما میافتد میبیند و مدام سرگرم ماست. باور کنید همۀ دنیا و زندگی، بازی است!
قسمتهایی از رشد هر کسی خوب یا بد، باید در رنج باشد. تو فقط کمی در انتخاب نوع رنجت تعیینکننده هستی ولی اصلِ رنجت را نمیتوانی برطرف کنی. فهم اینها که دین نمیخواهد؛ به تجربه، عقل و دیدن ماهیت زندگی نیاز دارد.
وقتی صدام به ایران حمله کرد، این هم درواقع طراحی خداوند بود. حضرت امام آخر جنگ فرمود: «این از الطاف خفیّۀ الهی بود» هرکسی این مسائل را درست ببیند، واقعاً مؤمن میشود.
خداوند در قرآن میفرماید: دشمنان را من قرار دادم که شما از بین ببری و الا کاری نداشت که خودم از بین ببرم (وَ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لاَنتَصَرَ مِنهُْمْ وَ لَکِن لِّيَبْلُوَاْ بَعْضَكُم بِبَعْض) میخواهم شما این دشمن را از بین ببری. نظرت چیست؟
مشکل ما این نیست که دین را نمیپذیریم، مشکل اصلی این است که زندگی و بازی در آن را نمیپذیریم. روزی باید عاقل بشویم و بفهمیم بهترین اتفاقی که برای موجودی در عالم میتوانست بیفتد، برای انسان با این ویژگیها افتاده، که در این دنیا بیاید.
خدا بیشترین رنج را برای اولیاء خودش طراحی کرده است. اولیا خدا بیشترین سختی را کشیدند تا به ما بگویند «ببینید ما چهجوری سختیها را میپذیریم!» حتی گاهی از اوقات برای رفع این رنج هم دعا نمیکنند؛ نه اینکه اهل دعا نباشند اما نقشه را پیاده میکنند و نقش خودشان را ایفا میکنند.
👤 علیرضا پناهیان
🚩حوزه دارالحکمه – ۱۴۰۰.۱۲.۰۸
@Panahian_text