? تا سحر راهی نمانده…

? تا سحر راهی نمانده…

▫️ راهی صحرا شدم تا دل کمی پیدا شود
در شکوه سادگی‌ها، روح هم احیا شود

▪️ روز استغفار آمد، باز تسبیحات عشق
در دل و جان و زبانم بی‌امان نجوا شود

▫️ دسته‌دسته ناشناسان را کنی حق‌آشنا
مغفرت در روز عرفان این‌چنین معنا شود

▪️ نوری و من می‌شناسم ردّ پای نور را
کیست تا در لطف و خوبی با شما همتا شود

▫️ روی خوبت نور می‌پاشد به روی مردمان
شیوهٔ چشمت عبورِ مستِ یک رؤیا شود

▪️ در بیابان تا نگاهت، عقل روشن می‌کند
شهر دل چون شرمساری عاشق و رسوا شود

▫️ پای ظالم باز گشته در جهانِ آدمی
دستِ تو آخر امیدِ مردم و دنیا شود

▪️ من که می‌دانم وفای یار، آخر گُل کند
خیمهٔ دین با امامت، عاقبت برپا شود

▫️ آسمان چون شوق باریدن بگیرد، می‌رسی
با جمالت کهکشانم، وه چه خوش‌سیما شود

▪️ در دعای عارفانت، نام ما را ثبت کن
کیست تا غیر از نگاهت بهرِ ما مولا شود

▫️ می‌رود شب از دیار آشنایانِ غریب
تا سحر راهی نمانده، لاجرم فردا شود

▪️ مهدی موعود می‌آید، نوشته آسمان
بعد ظلم و جور آخر، فصلِ ما زیبا شود

✍️ سجاد فرخ‌نژاد

? #اشعار_مهدوی ؛ ویژه #روز_عرفه

✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.