– ناصر الدين شاه و حكيم جلوه

– ناصر الدين شاه و حكيم جلوه

روزى جناب استاد شعرانى از آزادگى و بى اعتنايى مرحوم جلوه به اعتبار دنيوى براى ما حكايت فرمود كه آن بزرگوار در مدرسه دارالشفاى تهران حجره داشت ، وقتى مريض شد و ناصرالدين شاه با تنى چند از اركان مملكت به عيادتش رفتند، نخست از اسم جلوه بين شاه و حكيم جلوه سؤ ال و جوابى رد و بدل شد كه از اظهار آن در اين محفل منفعلم .(271)
شاه بعد از شنيدن آن جواب به فكر جبران آن افتاد، چون حكيم جلوه مريض بود به حكم ضرورت شيشه شربتى دارو در كنارش بود، شاه به مطايبت گفت : ((معلوم است كه آقا اهل مشروبات هم هست ))، حكيم جلوه در جوابش گفت : النّاس على دين ملوكهم .
پس از آن جناب جلوه به شاه گفت : من روزى به حكم ضرورت از مدرسه در آمدم و ديدم در خيابان نظاميان جلوى مردم را مى گيرند و پى در پى امر مى كنند كه برويد، دور شويد، من به يكى از آنان گفتم : اين ميهن و مرز و بوم مردم است ، به كجا بروند و چرا دور شوند؟ در جوابم گفت : شاه دارد مى آيد. من به آن نظامى گفتم : از من به شاه بگوييد كه شاه بايد كسى باشد كه به مردم بگويند بياييد و نزديك شويد، مگر شاه چه مى كند كه مردم بايد از او دور شوند؟(272)

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.