فيلسوف عرب ، يعقوب بن اسحاق ، كندى در رساله نفس مى نويسد: ((ارسطو نقل كرده است كه در يونان پادشاهى بوده است ، اهل رياضت و مراقبه نفس . اين پادشاه ، براى مدتى طولانى به حالى مى افتد كه گويى نه زنده است و نه مرده . مدتى از خود بى خود مى شده و سپس به خود مى آمده و هشيار مى گشته است . پس چون به خود مى آمد، مردم را از فنون و علومى غيبى خبر مى داده . و آنچه كه در انفس و صور و ملايكه مى ديده ، بيان مى نموده است . مثلا اهل بيت خود را از ميزان عمرشان و اين كه چند سال خواهند بود و چه سالى خواهند مرد، خبر مى داده است . چون زمانى مى گذشت ، پيشگويى اش به حقيقت مى پيوست ، او خسوفى را در اءوس پيشگويى كرد و وقوع آن را در يك سال بعد، حتمى دانست ؛ هم چنين از جارى شدن سيل در محلى ديگر خبر داده ، وقوع آن را دو سال بعد دانست . چون مدت مذكور گذشت ، هر دو پيشگويى اش به وقوع پيوست . |