بنده خدا

124، معاشرات اشرار

124، معاشرات اشرار   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  صُحْبَةُ الْأَشْرَارِ تَكْسِبُ‏ الشَّرَّ كَالرِّيحِ إِذَا مَرَّتْ بِالنَّتْنِ حَمَلَتْ نَتْنا. همنشينى با اشرار و بدان كسب شر است مانند باد كه به مزبله بوزد، بوى بد مى رساند. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم؛ ص431 قرين با مردم اشرار بودن ****بود كسب رذائل را نمودن چو باد از مزبله خيزد دمادم …

ادامه نوشته »

123، صحبت نيكان

123، صحبت نيكان   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  صُحْبَةُ الْأَخْيَارِ تَكْسِبُ‏ الْخَيْرَ كَالرِّيحِ إِذَا مَرَّتْ بِالطِّيبِ حَمَلَتْ طِيبا. همنشينى با نيكان كسب خير مى كند، مانند باد كه چون بر گل خوش بو وزد بوى عطر مى آورد. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم؛ ص429 ز صحبت كردن نيكان و اخيار ****شود كسب كمال و خير بسيار چنانكه گر …

ادامه نوشته »

122، درندگى زبان !

122، درندگى زبان !   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  اللِّسَانُ‏ سَبُعٌ‏ إِنْ‏ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَر. زبان چون درنده است كه اگر از او غافل شوى تو را مى گزد و مجروح مى كند! نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ص478 زبان باشد چو حيوان درنده ****كه كار او بود همچون گزنده اگر غافل شوى از او زمانى ****زند زخم فراوانت …

ادامه نوشته »

121، زبان عاقل و منافق

121، زبان عاقل و منافق   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  لِسَانُ‏ الْعَاقِلِ‏ وَرَاءَ قَلْبِهِ‏ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ. زبان عاقل بعد از قلبش است ، اول تعقل مى كند، بعد مى گويد، ولى نادان زبانش قبل از قلبش است اول مى گويد بعد فكر مى كند! وسائل الشيعة ؛ ج‏15 ؛ ص281! زبان عاقل است از بعد قلبش …

ادامه نوشته »

120، نشانه كمال عقلى

120، نشانه كمال عقلى   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  إِذَا تَمَ‏ الْعَقْلُ‏ نَقَصَ الْكَلَامُ. زمانيكه انسان بكمال عقل برسد، گفتارش كم مى شود. وسائل الشيعة ؛ ج‏12 ؛ ص192 زمانيكه شود عقل تو تكميل ****رود هر دم كلامت رو بتقليل چو هر كس عاقل است از گفته خويش ****زگفتار و بيانش هست تشويش ‍

ادامه نوشته »

119، حب و بغض براى خدا

119، حب و بغض براى خدا   قال الصادق عليه السلام :  مَنْ‏ أَحَبَ‏ لِلَّهِ‏ وَ أَبْغَضَ‏ لِلَّهِ‏ وَ أَعْطى‏ لِلَّهِ‏، فَهُوَ مِمَّنْ كَمَلَ إِيمَانُهُ». كسيكه دوستى كند براى خدا و دشمنى كند براى خدا و بخشش كند براى خدا، بكمال ايمان رسيده است . الكافي (ط – دارالحديث) ؛ ج‏3 ؛ ص322 كسى كه حب و بغض و بخشش او …

ادامه نوشته »

118، ملاك زندگى سالم

118، ملاك زندگى سالم   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :خ  خالِطُوا النَّاسَ‏ مُخَالَطَةً إِنْ‏ مِتُّمْ‏ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ ْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ. معاشرت كنيد با مردم معاشرتى كه اگر مرديد در مرگ شما گريه كنند و در زندگى شما ميل و رغبت به دوستى داشته باشند. وسائل الشيعة ؛ ج‏12 ؛ ص12. چنان با خلق آميزش كن اى …

ادامه نوشته »

117، سبب فساد اخلاق

117، سبب فساد اخلاق   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  مُقَارَنَةُ السُّفَهَاءِ تُفْسِدُ الْخُلُقَ‏. به نادان و بيخردان نزديك شدن خوى انسان را تباه مى كند. عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص485 تو اگر باشى قرين و يار نادان ****فساد خلق تو گردد نمايان سفيهت گر جليس و همنشين شد ****بد اخلاقيت يار و هم قرين شد

ادامه نوشته »

116، موجب قطع روزى

116، موجب قطع روزى   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  مُدَاوَمَةُ الْمَعَاصِي‏ تَقْطَعُ‏ الرِّزْق‏. بگناهكاريها ادامه دادن موجب قطع روزى مى گردد. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج‏11 ؛ ص339 گناهت گر شود هر لحظه تكرار ****بقطع رزق مى گردى گرفتار اگر از معصيت باشى گريزان ****يقين دان روزيت گردد فراوان

ادامه نوشته »

115، همنشينى دانشمندان

115، همنشينى دانشمندان   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  مُعَاشَرَةُ ذَوِي‏ الْفَضَائِلِ‏ حَيَاةُ الْقُلُوب‏. همنشينى با فضلا و دانشمندان سبب زندگى و روشنى دل است . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص429 تو با اهل فضائل همنشين باش ****به لذتهاى عمر خود قرين باش زدانش در سراجت ريز روغن ****بود چشم و دلت همواره روشن

ادامه نوشته »