بنده خدا

دعاى امام جواد(ع ) براى برادر مؤ من

دعاى امام جواد(ع ) براى برادر مؤ من   ابوهاشم (ره ) مى گويد: همراه امام جواد(ع ) به باغى رفتيم ، عرض كردم : (من اشتياق زياد به خوردن گِل دارم ، براى من دعا كن تا اين عادت زشت را ترك كنم )، آن حضرت سكوت كرد، و بعد از چند روز با من ملاقات نمود و پرسيد: …

ادامه نوشته »

پيدا كردن كار براى صاربان مستضعف

پيدا كردن كار براى صاربان مستضعف   شتر چران مستضعفى ، دربدر دنبال كار مى گرديد، كارى نجست ، تنها اميدش اين بود كه اگر امام جواد(ع ) از بى كارى او آگاه شود، او را نااميد نمى كند، در اين مورد با (ابوهاشم جعفرى ) كه از شاگردان برجسته امام جواد(ع ) بود صحبت كرد: كه اگر به حضور …

ادامه نوشته »

فرستادن پول هنگفت براى يكى از خويشان مستمند

فرستادن پول هنگفت براى يكى از خويشان مستمند  ابو هاشم جعفرى مى گويد: امام جواد(ع ) سيصد دينار به من داد و به من فرمود: (اين پول را نزد يكى از پسر عموهايم (فلانى ) ببر، و آگاه باش كه او به تو خواهد گفت : (مرا به پيشه ورى راهنمائى كن ، تا با آن پول ، كالائى از …

ادامه نوشته »

معرفى صاحبان نامه ، توسط امام جواد(ع )

معرفى صاحبان نامه ، توسط امام جواد(ع )  داود بن قاسم مى گويد: به حضور حضرت امام جواد(ع ) رفتم ، و چند نامه بى آدرس همره من بود، كه صاحبان آن نامه ها را نمى دانستم و بر من متشبه شده بود، از اين رو اندوهگين بودم ، امام جواد(ع ) يكى از آنها را برداشت و فرمود: (اين …

ادامه نوشته »

استدلال امام جواد(ع ) به جواز امامت براى كودك

استدلال امام جواد(ع ) به جواز امامت براى كودك   على بن اسباط مى گويد: امام جواد (كه سن كم داشت ) به طرف من مى آمد و من به قامت و قيافه او مى نگريستم ، تا وقتى به شهر خود رفتم ، بتوانم شكل و شمايل آن حضرت را براى دوستانم توصيف كنم ، در اين فكر بودم …

ادامه نوشته »

فرياد امام جواد(ع ) و نابودى نيرنگ ماءمون

فرياد امام جواد(ع ) و نابودى نيرنگ ماءمون   (ماءمون عباسى (هفتمين خيفه عباسى ) پس از شهادت حضرت رضا(ع ) مى خواست امام جواد(ع ) را جزء اطرافيان خود كند (و او را به عنوان يكى از رجال دنياخواه ، و از مشاوران مخصوص خويش معرفى نمايد). براى اين كار نقشه ها كشيد، و ترفندهاى گوناگونى به كار برد، …

ادامه نوشته »

تغيير روش امام جواد(ع )، براى ترك كار ناشايسته

تغيير روش امام جواد(ع )، براى ترك كار ناشايسته   عبدالله بن رزين مى گويد: در مدينه بودم ، امام جواد(ع ) را مى ديدم كه هر روز به مسجد النبى مى آمد، در صحن مسجد به نزد قبر پيامبر(ص ) مى رفت و بر پيامبر(ص ) سلام مى كرد، سپس به اطراف خانه فاطمه (س ) باز مى گشت …

ادامه نوشته »

معجزه اى از امام جواد

معجزه اى از امام جواد  عصر خلافت معتصم (هشتمين خليفه عباسى ) بود، شخصى را به اتهام آنكه ادعاى پيامبرى مى كند (با اينكه چنين ادعائى نداشت ) كت بسته آوردند و در شهر سامرا به زندان افكندند. على بن خالد مى گويد: من تصميم گرفتم با او ملاقات كنم و از نزديك تحقيق كنم ببينم كيست ؟ پشت در …

ادامه نوشته »

احترام على بن جعفر به امام جواد(ع ) و اقرار او به امامت آن حضرت

احترام على بن جعفر به امام جواد(ع ) و اقرار او به امامت آن حضرت   (على بن جعفر برادر امام كاظم (ع ) در مسجد پيامبر(ص ) در مدينه براى جمعى تدريس مى كرد) محمد بن حسن بن عمار مى گويد: من دو سال بود، در درس او شركت مى كردم ، و اخبارى را كه او از برادرش …

ادامه نوشته »

پاسخ امام جواد(ع ) به اعتراض كنندگان

پاسخ امام جواد(ع ) به اعتراض كنندگان   شخصى به امام جواد(ع ) گفت : مردم درباره خردسالى شما سخن (اعتراض آميز) مى گويند. امام جواد: خداوند به داود(ع ) وحى كرد تا پسرش سليمان را كه در آن وقت كودك بود و گوسفند چرانى مى كرد جانشين خود سازد. حضرت داود(ع ) طبق فرمان خدا، سليمان را به عنوان …

ادامه نوشته »