بایگانی ماهانه: فوریه 2018

از وصیت نامه شهید حاج سید مجتبی علمدار ❄️

از وصیت نامه شهید حاج سید مجتبی علمدار ❄️ …به همه شما وصیت می کنم همه شمائی که این صفحه را می خوانید، قرآن را بیشتر بخوانید. بیشتر بشناسید بیشتر عشق بورزید. بیشتر معرفت به قرآن داشته باشید. بیشتر دردهایتان را با قرآن درمان کنید. ✳️ سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد نه زینت دکورها و طاقچه های منزلتان …

ادامه نوشته »

‍ ✅حسین(ع) سرسلسله شیدائیان عشق است

‍ ✅حسین(ع) سرسلسله شیدائیان عشق است و شیدایی را به هر کسی نمی بخشند. ?شیدایی حق پاداش از خودگذشتگی است… ?شهدا کلیدداران کعبه شیدایی هستند و کعبه شیدایی کربلاست… ✳️ما سرگردان های مدار نفس را چه می رسد که از ستارگان کهکشان حسین بن علی(ع) سخن بگوییم؟ ما را چه می رسد که از ساکنان حریم قدس و شاهدان محفل …

ادامه نوشته »

راهیان علقمه❄️

راهیان علقمه❄️ یه دستش قطع شده بود، اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: «با یه دست که نمی‌تونی بجنگی، برو عقب.» ?گفت : «مگه حضرت ابوالفضل ع با یک دست نجنگید؟ مگه نفرمود: والله ان قطعتموا یمینی، انی احامی ابداً عن دینی» ✳️شاپور برزگر در عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود. حمید باکری بهش مأموریت داد که گردان حضرت …

ادامه نوشته »

نویسنده❄️

نویسنده❄️ دانش آموز نخبه دبیرستان موسوی تهران بود. بنا بر تحقیق معلم مشغول جمع آوری مطلب شد. ✳️تصمیم گرفت یک کتاب در موضوع امامت و ولایت بنویسد. کتاب را آماده کرد و به دبیرش داد و رفت… سال 1362 در 17 سالگی به شهادت رسید. سال بعد کتابی که این نویسنده شهید نگاشته بود، به خانواده تحویل شد. ?مادر سی …

ادامه نوشته »

بی قرار❄️

بی قرار❄️ هادی می گفت:‌خسته ام، بعد از سفر كربلا ديگه دوست ندارم توي خيابون برم. ?من مطمئن هستم چشمي كه به نگاه حرام عادت كنه خیلی چیزها رو از دست می ده. ?چشم گنهکار لايق شهادت نمي شه… ✳️هادي حرف مي زد و من دقت مي كردم كه بعد از گذشت چند ماه، دل و جان هادي هنوز در …

ادامه نوشته »

لباس سپاه❄️

لباس سپاه❄️ ابراهیم هیچگاه عضو رسمی سپاه پاسداران نبود. اما این لباس سپاه که با آن عکس انداخت ماجرایی دارد. ✳️قبل از انقلاب یک جوان تحصیلکرده به نام عبدالله مسگر در محله آنها ساکن شد. او با کمک ابراهیم یک هیئت محلی راه انداخت و در جذب جوانان بسیار موفق بود. ?ابراهیم بسیار عبدالله را دوست داشت. عبدالله از اولین …

ادامه نوشته »

زیارت_عاشورا❄️

زیارت_عاشورا❄️ به همکارام گفتم هر که از سید چیزی می خواهد به سراغ مزارش می رود و با قرائت زیارت عاشورا از خدا می خواهد که مشکلش برطرف شود. ✅ هفته بعد سید را در عالم خواب دیدم. گفت: «به فلانی (از همکار محل کار)، این مطلب را بگو…» ✳️روز بعد همان شخص در حضور جمع گفت: «تو درباره ی …

ادامه نوشته »

اذان❄️

اذان❄️ صوت اذان بسیار زیبایی داشت. در سال 58 همراه با گروه دستمال سرخها در یکی از شهرهای کردستان محاصره شدیم. اصغر وصالی به سختی نیروها را مدیریت می کرد. گلوله از همه سو به سمت خانه ی ما می آمد. ✳️در این وضع ابراهیم به بالای پشت بام رفت و با بلندگوی دستی مشغول اذان شد‼️ همه داد می‌زدند …

ادامه نوشته »

دعوت?

دعوت? فردی که اهل آبادان بود. سوار تاکسیم شد. گفت می رم آرامگاه. تا نشست داخل ماشین عکس سید را که چسبانده بودم روی شیشه را دید دستی روی آن کشید و شروع به گریه کرد‼️ با تعجب پرسیدم: «آقا، قضیه چیه؟!» گفت: «من این سید را نمی شناختم. رفته بودم قم، داخل پاساژ چشمم افتاد به عکس سید، ناخودآگاه …

ادامه نوشته »

هزینه کتاب❄️

هزینه کتاب❄️ کتاب خاطرات شهید اسماعیل سریشی که به دست عبدالمالک ریگی به شهادت رسید، آماده چاپ شد. ✳️سه میلیون به حساب کاغذ فروش واریز شد تا کاغذ را به چاپخانه بفرستد. ✅صبح فردا کاغذفروش زنگ زد و گفت: کاغذ گران شده. یک میلیون باقیمانده را الان واریز کن تا کاغذ را بفرستم. وگرنه پول را برمیگردانم. ?مانده بودم چه …

ادامه نوشته »