اسلام شناسی -شهدا

شهيد حسين طباخي

توجه داشته باشيد که معيارمان در انتخاب مسؤولين، تقوي و اخلاص اشخاص باشد، نه ميزان وابستگي آنها به گروه يا طرز فکر شما. شهيد حسين طباخي بعد از مدت ها برگشته بودیم ارومیه. شب خانه ی یکی از آشناها ماندیم. صبح که برای نماز پا شدیم. بهم گفت گمونم اینا واسه ی نماز پا نشدن. بعدش گفت سر صبحونه باید …

ادامه نوشته »

🔺انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!

🔺انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است! 👤 آیت الله مجتهدی تهرانی : 🔸یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه می کنند و شانه هایشان از شدت گریه تکان می خورد، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این …

ادامه نوشته »

#شهید_محمد_حسین_محرابی:

#شهید_محمد_حسین_محرابی: هر خانمی که #چادر به سر کند و #عفت ورزد و هر جوانی که #نماز_اول_وقت را در حد توان شروع کند، اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم حسین (ع) خواهم کرد و او را دعا می کنم. باشد تا مورد لطف و رحمت حق تعالی قرار گیرد. #مدافع_حرم

ادامه نوشته »

🌹 راز شهادت شهید محمد مهدی مالامیری، بعد از سه سال از زبان پدر 🌹

🌹 راز شهادت شهید محمد مهدی مالامیری، بعد از سه سال از زبان پدر 🌹 گفت میخواهم عربی یاد بگیرم، کسی نمی دانست چرا جز خودش و خدا. پیشنهاد مباحثه به یکی از آشنایان عراقی را داده بود. برای شروع باید متنی را ترجمه می کردند. محمد مهدی با یک تیر دو نشان زده بود: “سلام بر ابراهیم”. آنچنان تسلطی …

ادامه نوشته »

شهيد سيد مصطفي واجدي

دوستي با خدا بايد به قدري زياد باشد كه براي رضايت خاطر او هر دشواري و ناهمواري برايمان آسان و هموار جلوه كند. شهيد سيد مصطفي واجدي  روز اول جنگ همراه محمود رفتیم خدمت امام . محمود گفت : اومدیم از محضرتون کسب تکلیف کنیم وظیفه ما الان چیه؟ باید بریم جبهه یا همین جا بمونیم ؟ امام گفتند : …

ادامه نوشته »

شهید مهدی باکری

دنیا مثل شیشه‌ای می‌ماند که یکدفعه می‌بینی از دستت افتاد و شکست. شهید مهدی باکری تعالیم دینی آنگاه که از همان سنین کودکی آموخته شود با گوشت و پوست و استخوان آدمی عجین می شود و روح تعهد و تدین در او روز بروز بالنده تر و رشد یافته تر می شود… پدر و مادر امیرحسین هم اینگونه بودند. رفتارهایشان …

ادامه نوشته »

ان الله مع الصابرین🌸🍃

ان الله مع الصابرین🌸🍃 #شهید_داریوش_رضایی_نژاد🌹 بعضی پروژه ها وقت زیادی از ما می گرفت و اگر در انتها به نتیجه نمی رسیدیم همگی عصبانی وکفری می شدیم. این وقت ها حس و حال #رضایی_نژاد جالب بود. ایشان همین خرابی آزمایش را دست مایه شوخی می کرد و جو را عوض می کرد. حال و حوصله جمع که سرجایش می آمد …

ادامه نوشته »

☑️ پیوند الهی

☑️ پیوند الهی عصر يکي از روزها بود. ابراهيم از سر کار به خانه مي‌آمد. وقتي وارد کوچه شد براي يك لحظه نگاهش به پسر همسايه افتاد. با دختري جوان مشغول صحبت بود. پسر، تا ابراهيم را ديد بلافاصله از دختر خداحافظي کرد و رفت! ميخواست نگاهش به نگاه ابراهيم نيفتد. چند روز بعد دوباره اين ماجرا تکرار شد. اين …

ادامه نوشته »

شهيد سيد مرتضي آويني

شهدا از دست نمی روند، به دست می آیند. شهيد سيد مرتضي آويني  بلند شد. از سنگر رفت بيرون كه وضو بگيرد و برنگشت. يك تركش ريز خورده بود به سرش. حضرت زهرا را خيلى دوست داشت. روضه اش را هم دوست داشت. روضه ى او را كه مى خواند، به سومين زهرا كه مى رسيد، ديگر نمى توانست ادامه …

ادامه نوشته »

شهيد مصطفي رداني پور

شهيد انرژي لازم براي حركت به سوي كمال را به كالبد جامعه اسلامي مي‌دمد. شهيد مصطفي رداني پور ابراهیم بعضی اوقات مداحی هم می کرد. یک روز بعد از مداحی، چند نفر از دوستانش درباره خواندنش با او شوخی کردند. ابراهیم از صحبت های آن ها کمی بهم ریخت و همان جا گفت: این ها مجلس حضرت زهرا سلام الله …

ادامه نوشته »