کتاب: داستانهاي شگفت

تربت خونين

66 – تربت خونين مرحوم حاجى مؤ من كه داستانهاى 36 تا 43 از او نقل گرديد فرمود وقتى مخدره محترمه اى كه نماز جمعه را با مرحوم آقا سيد هاشم در مسجد سردزك ترك نمى كرد به من خبر داد كه مقدار نخودى تربت اصل حسينى عليه السلام به من رسيده و آن را جوف كفن خود گذارده ام …

ادامه نوشته »

بزرگى مصيبت حضرت اباعبداللّه الحسين (ع )

65 – بزرگى مصيبت حضرت اباعبداللّه الحسين (ع ) آقاى شيخ على موحد كه در ايام عاشورا به قصد ترويج و نشر احكام به سمت لارستان رفته بودند، پس از مراجعت نقل كردند كه در فداغ اعلا مرودشت توقف داشتند، روز تاسوعا چند نفر خبر آوردند كه شب گذشته از درخت سدرى كه در چهار فرسخى است نورى شبيه ماهتاب …

ادامه نوشته »

تعبيرى درست

64 – تعبيرى درست جناب آقاى سيد ضياءالدين تقوى كه چند سال است از شيراز به تهران مهاجرت نموده و آنجا مقيم شده اند نقل فرمودند كه روزى در منزل مرحوم آقاى شرفه (در آن زمان مرحوم سيد شرفه بزرگ منبريهاى شيراز بود) ميهمان بودم و همانجا در خواب قيلوله (پيش از ظهر) ديدم آيت اللّه آقا سيد على مجتهد …

ادامه نوشته »

استشفا به قرآن مجيد

63 – استشفا به قرآن مجيد آقاى سيد محمود حميدى گفت كه در مرض عمومى آنفلوآنزا كه بيشتر اهالى شيراز به آن مبتلا شدند (محرم 1337 هجرى قمرى ) من و اهل خانه ام همه مبتلا شديم و من از شدت مرض بيهوش شدم ، در آن حال سيد جليل مرحوم آقا سيد ميرزا (امام جماعت مسجد فتح ) را …

ادامه نوشته »

اثر زكات دادن

62 – اثر زكات دادن جناب حاج مرادخان حسن شاهى ارسنجانى نقل كرده اند در سالى كه بيشتر نواحى فارس به آفت ملخ مبتلا شده بود به قوام الملك خبر دادند كه مزرعه هاى شما در نواحى فسا تمام به واسطه ملخ از بين رفته . قوام گفت بايد خودم ببينم ، پس به اتفاق ايشان و مرحوم بنان الملك …

ادامه نوشته »

توسل به سيدالشهداء (ع )

61 – توسل به سيدالشهداء (ع )مرحوم حاج ميرزا على ايزدى فرزند مرحوم حاج محمد رحيم مشهور به آبگوشتى (سبب شهرتش به اين لقب اين بود كه ايشان اخلاص و ارادت زيادى به حضرت سيدالشهداء عليه السلام داشت و مواظب خواندن زيارت عاشورا بود و هر شب در مسجد گنج كه به خانه اش متصل بود پس از نماز جماعت …

ادامه نوشته »

تهديد از ترك حج

60 – تهديد از ترك حج مرحوم حاج عبدالعلى مشكسار نقل نمود كه يك روز صبح در مسجد آقا احمد مرحوم عالم ربانى آقاى حاج سيد عبدالباقى اعلى اللّه مقامه پس از نماز جماعت به منبر رفت و من حاضر بودم فرمود امروز مى خواهم چيزى را كه خودم ديده ام براى موعظه شما نقل كنم رفيقى داشتم از مؤ …

ادامه نوشته »

عاقبت به خيرى

59 – عاقبت به خيرى عبد صالح حاج يحيى مصطفوى اقليدى كه در سفر حج و زيارت عتبات مصاحبت ايشان نصيب شده بود نقل كرد كه يكى از اخيار اصفهان به نام سيد محمد صحاف ارادت و علاقه زيادى به مرحوم سيد زين العابدين اصفهانى داشت و چون يك سال از فوت مرحوم سيد زين العابدين گذشت شب جمعه اى …

ادامه نوشته »

58 – رؤ ياى صادقانه

58 – رؤ ياى صادقانه مرحوم حاج معتمد نقل كرد روزى براى مجلس روضه در تكيه شاه داعى اللّه دعوت داشتم و چون در اثر برف و باران جاده ها گل بود از وسط قبرستان دارالسلام شيراز عبور كردم وپس از تمام شدن مجلس از همان راه برگشتم ، شب در خواب مرحوم آقا سيد ميرزا مشهور به سلطان فرزند …

ادامه نوشته »

57 – رؤ ياى صادقانه

57 – رؤ ياى صادقانه مرحوم حاج محمد حسن خان بهبهانى فرزند مرحوم حاج غلامعلى بهبهانى (بانى شبستان مسجد سردزك ) نقل كرد كه پدرم پيش از تمام شدن شبستان مسجد سردزك ، مريض شد به مرض موت و وصيت كرد كه مبلغ دوازده هزار روپيه حواله بمبئى را به مصرف اتمام مسجد برسانيم ، چون فوت كرد چند روز …

ادامه نوشته »