یابن الحسن دو چشم ترت درد میکند این چشمهای شعله ورت درد میکند از شدت غمی که در سینه ی شماست مانند مادرت کمرت درد میکند آقا دوباره روضه ی مادر خودت بخوان آقا اگرچه که جگرت درد میکند …
ادامه نوشته »اسلام شناسی -شمیم یار
الا طلیعه ی کوثر،سفر بس است بیا
الا طلیعه ی کوثر،سفر بس است بیا غروب غربت مادر،سفر بس است بیا بیا که چشم به راهت نشسته خاک بقیع به جان فاطمه دیگر،سفر بس است بیا
ادامه نوشته »سالهاست
سالهاست از میان کوچه های کربلا، نجف، دمشق بی صدا عبور می کنی زخمهای کهنه را مرور می کنی عصرهای پنجشنبه بی گمان قبل از آمدن به کاظمین و سامرا دل به خلوت مدینه می زنی آه ای غریبه ای که نسبتت به مادری عزیز می رسد عصر فاطمیه در کدام کوچه مدینه سینه می زنی؟
ادامه نوشته »باظهورش حرم فاطمه را می سازیم
باظهورش حرم فاطمه را می سازیم بار بربند برادرکه سفر نزدیک است
ادامه نوشته »خورشید فصل پنجم دنیا کجایی
خورشید فصل پنجم دنیا کجایی بی تو قسم اینجا فقط سرما رسیده یکبار دیگر جمعه با تو نیامد یکبار دیگر شنبه های نارسیده
ادامه نوشته »بی مهر رخت،مرا نور نمانده است
بی مهر رخت،مرا نور نمانده است و ز عمر مرا،جز شب دیجور نماندست صبر است مرا چاره ی هجران تو لیکن چون صبر توان کرد! که مقدور نماندست
ادامه نوشته »یازده پله زمین رفت به سوی ملکوت
یازده پله زمین رفت به سوی ملکوت یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد هیچ سنگی نشود سنگ صبورت آقا تکیه بر کعبه بزن کعبه تحمل دارد
ادامه نوشته »مهدي جان!
مهدي جان! سئوالي ساده دارم از حضورت من آيا زندهام وقت ظهورت اگر که آمدي من رفته بودم اسير سال و ماه و هفته بودم دعايم کن دوباره جان بگيرم بيايم در رکاب تو بميرم
ادامه نوشته »یا که از قدمت سبزی بهار بیاید
یا که از قدمت سبزی بهار بیاید بیا که روشنی روز و روزگار بیاید خزان ظلم به تاراج باغ دست گشوده بیا بیا که به همراه تو بهار بیاید
ادامه نوشته »ای اف به این زمانه و ای اف به روزگار
ای اف به این زمانه و ای اف به روزگار تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار تقویمها نبود تو را ناله میکنند در سالهای ساکت و بی روح و مرگبار
ادامه نوشته »