یوسف مصری نمی آید به كنعان دلم بازسر را می گذارد غم به دامان دلم بی حضورچتر دستانت ببین یعقوب وار مانده ام امشب دوباره زیر باران دلم
ادامه نوشته »اسلام شناسی -شمیم یار
خمیده قامت صبرم قرار نتوانم
خمیده قامت صبرم قرار نتوانم دمی تحمل این اضطرار نتوانم بگو به قاصد شب،قامتم شکسته شده برای صبح وصال،انتظار نتوانم
ادامه نوشته »دلم هوای تو کرده است با تمام وجود
دلم هوای تو کرده است با تمام وجود تودرکدام دیاری توبا کدام بهار؟ تودر کجای زمینی چه دیر شد دیدار نشان کوی تو پرسیم از کدامین یار؟
ادامه نوشته »دوباره با نفس گرم يار خواهم رفت
دوباره با نفس گرم يار خواهم رفت به سوي منزل آن بيقرار خواهم رفت بسوي مستي چشمان منتظر با اشك به پيشواز نگاه نگار خواهم رفت
ادامه نوشته »از این زمانه خسته ام بیا که دلشکسته ام
از این زمانه خسته ام بیا که دلشکسته ام به حق مادری که منتظر شد و نیامدی
ادامه نوشته »با تمام شبنم چشمان خود
با تمام شبنم چشمان خود آب و جارو میکنم شهر دلم را جمعه ها من به طول جاده های بی سوار انتظار لاله میکارم امام من بیا …
ادامه نوشته »دروازه های نور را، بستند و ما و تیرگی،
دروازه های نور را، بستند و ما و تیرگی، کی می رسی و ناگهان، دروازه را وا می کنی ؟ باغ زمستان دیده ام، با شاخه هایی یخ زده کی تو بهار، ناگهان! ما را شکوفا می کنی ؟
ادامه نوشته »??باز باران … ??
??باز باران … ?? باز باران با ترانه دارد از مادر نشانه.. بوی باران.. بوی اشک مادرانه پر ز ناله کودکی با مادری پهلو شکسته سمت خانه.. کوچه ها و تازیانه گریه های کودکانه حمله ی نامرد پَستی وحشیانه تازیانه تازیانه. . پس چرا مادر، چرا گم کرده راه آشیانه. باز باران. دانه دانه ،حیـدرانه بی صدا و مخفیانه آه …
ادامه نوشته »ای وارث غریبی حیدر ظهور کن
ای وارث غریبی حیدر ظهور کن ای روضه دار ماتم قدّ کمان بیا…
ادامه نوشته »?ما گوشه نشینان غم فاطمه هستیم
?ما گوشه نشینان غم فاطمه هستیم ?محتاج عطا و کرم فاطمه هستیم ?یک عمر چو شمع گر بسوزیم کم است ?دل سوخته عمر کم فاطمه هستیم
ادامه نوشته »