هنگاميكه حضرت يوسف پيراهن خود را بوسيله برادران براى پدرش فرستاد يعقوب پس از بينا شدن بوسيله آن پيراهن ، دستور داد همان روز براى حركت به طرف مصر آماده شوند. از شادى و انبساطيكه اين كاروان داشتند با سرعت بطرف مصر آمدند.
Read More »كتاب : داستانها و پندها جلد دوم
خود پسندى با لشكر اسلام چه كرد؟
موقعى يكه حضرت رسول (ص ) مكه را فتح كرد خبر به هوازن رسيد كه پيغمبر(ص ) خيال جنگ با شما را دارد روساء هوازن پيش مالك بن عوف آمده او را رئيس خود قرار دادند اموال زنان و بچه هاى خويش را همراه آوردند تا دل از همه چيز بشويند و با تمام نيرو جنگ كنند اين لشكر حركت …
Read More »از شيطان بشنويد
حضرت نوح (ع ) هنگامى كه كشتى را درست كرد و در آن انواع حيوانات را جاى داد، الاغ در خارج كشتى ماند. هر چه نوح او را به سوار شدن در كشتى وادار مى كرد سوار نميشد بالاخره خشمگين شده گفت (اركب يا شيطان ) سوار شو اى شيطان .
Read More »امام على (ع ) و انتخاب لباس
امير المومنين (ع ) با قنبر غلامش به بازار آمد تا پيراهنى تهيه كند به مردى فرمود دو پيراهن لازم دارم ، آن مرد عرض كرد يا امير المؤ منين (ع ) هر نوع پيراهن بخواهى من دارم همينكه على (ع ) فهميد اين شخص او را ميشناسد از او گذشت به جامه فروش ديگرى رسيد كه پسرش مشغول خريد …
Read More »متواضع باش تا بلند شوى
مردى خواست خدمت حضرت رسول (ص ) برسد درب خانه را كوبيد حضرت پرسيد كيست ؟ جواب داد من (انا) آنجناب خارج شد فرمود:
Read More »مغرور نشويد
در مختار كشى از احمد بن محمد بزنطى نقل شده كه گفت : شبى به اتفاق صفوان ابن يحيى و محمد بن سنان و عبدالله بن مغيره (يا عبدالله بن جندب ) خدمت حضرت رضا عليه السلام رفتيم ساعتى نشستيم چون خواستيم مرخص شويم آنجناب از آن ميان فرمود: احمد تو بنشين من نشستم آن حضرت با من گفتگو مى …
Read More »درس از تواضع امام چهارم
زهرى با حالى محزون و اندوهناك خدمت على بن الحسين عليه السلام رسيد. آن جناب سبب اندوهش را سؤ ال كرد. گفت : غصه هائى بر دلم از دست عده ئى هست كه به آنها خوبى مى كنم ولى آنها نسبت به من حسد مى ورزند، حضرت به او دستوراتى داد راجع به حفظ زبان تا اينكه فرمود: لازم است …
Read More »مبارزه ثروت و ايمان
عبدالله ذوالبجادين پسر يتيمى بود از نظر ثروت دنيا بطور كلى چيزى نداشت در كودكى تحت تكفل عمودى خود بسر مى برد تا اينكه بزرگ گرديد از توجه عمويش داراى ثروت زيادى شد مقدارى گوسفند و شتر، غلام و كنيز به هم رسانيد. او را در جاهليت عبدالعزى مى ناميدند، مدتى بود تمايل وافرى داشت كه اسلام بياورد ولى از …
Read More »مخالفت عابد بنى اسرائيل با نفس
حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: در ميان بنى اسرائيل عابدى زيبا و خوش سيما بود، زندگى خود را بوسيله درست كردن زنبيل از برگ خرما مى گذرانيد، روزى از در خانه پادشاه مى گذشت كنيز خانم پادشاه او را ديد.
Read More »پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله با عمل هدايت مى كرد
على عليه السلام فرمود: مردى يهودى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله دينارى چند طلبكار بود روزى تقاضاى پرداخت طلب خود را نمود حضرت فرمود: فعلا ندارم . گفت : از شما جدا نمى شوم تا بپردازيد فرمود:
Read More »