لطيفه دو نفر شيعه و سنى با هم درباره بحث مى كردند، سنى گفت : چون معاويه هم صحبت با پيامبر اسلام بوده از اهل نجات است شيعه گفت : چون وى با على وصى پيامبر محاربه كرده است از اهل هلاكت است . شيعه اين جمله را نيز اضافه كرد، كه اگر خدا بخواهد معاويه را به بهشت ببرد، …
ادامه نوشته »كتاب : گنجينه جواهر يا كشكول ممتاز
لطيفه21
لطيفه گويند حاج آقا جمال كه يكى از علماء شيعه است به پدر بزرگوارش گفت : مگر قرآن مجيد بنايش بر اختصار كلمات نيست ، پدرش در جواب گفت : بلى بناى قرآن بر اختصار است ، آقا جمال گفت : پس چرا قرآن درباره اينكه پسر دو برابر دختر ارث مى برد مى گويد: (( ((و للذكر مثل …
ادامه نوشته »مقلوب نمودن
مقلوب نمودن و آن كلمه اى است كه اگر از آخر نيز بخوانيم باز همان شود مانند سگ مگس . شاعر گفته : سگ مگس را اگر كنى مقلوب قلب او غير سگ مگس نشود. و مؤ لف در اشعارى كه قافيه اش انقلاب است گويد:
ادامه نوشته »شعر بدون نقطه
شعر بدون نقطه كه گرد كردگار گردم مردوار در عالم كه كرد اساس مكارم ممهد و محكم عماد عالم عادل سوار ساعد ملك اساس طارم اسلام و سرور عالم ملك علو و عطارد علوم و مهر عطا سماك رمح و اسد حمله و هلال علم سرو اهل محامد هلاك عمر عدو سر ملوك و دلارام ملك و اصل حكم كلام …
ادامه نوشته »لطيفه20
لطيفه به ابن مقله گفته شد: آيا چيزى از فارسى مى دانى ؟ گفت فقط يك كلمه از فارسى مى دانم و آن شاموخ است يعنى ساكت شو، مقصود او كلمه خاموش بود كه اين را هم درست ياد نگرفته بود.
ادامه نوشته »لطيفه شعرى از ابن يمين
لطيفه شعرى از ابن يمين واعظى بود بر سر منبر لفظ چون در به وعظ بگشاده . گفت مرد را بود به بهشت چند حور لطيف آماده . از ميانه زنى به پا برخاست دلش اندر تفكر افتاده . گفت بهر خداى مولانا سخنى گفته اى بود ساده . گفت در خلد حور نر باشد يا بود جمله همچو من …
ادامه نوشته »شعرى از عراقى ياصاحب الزمان
شعرى از عراقى ياصاحب الزمان خوشا دردى كه درمانش تو باشى خوشا راهى كه پايانش تو باشى . خوشا چشمى كه رخسار تو بيند خوشا جانى كه جانانش تو باشى . چه خوش باشد دل اميدوارى كه اميد و دل جانش تو باشى . خوشى و خرمى و كامرانى كسى دارد كه خواهانش تو باشى . چه باك آيد زكس …
ادامه نوشته »نور باران شدن حرم كاظمين ع در اول ماه رجب
نور باران شدن حرم كاظمين ع در اول ماه رجب مرحوم نراقى گويد شخصى مورد و ثوق نقل كرد از شيخ محمد كليددار حرم مقدس كاظمين عليهماالسلام و شيخ مذكور خود مرد متدينى بود و من خود او را ملاقات كرده بودم ، كه شيخ مذكور گفت :
ادامه نوشته »كرامت ديگرى از روضه متبركه عسكريين (ع)
كرامت ديگرى از روضه متبركه عسكريين (ع) و باز مرحوم نراقى در خزائن مى نويسد: حاجى حرمين شريفين حاج جواد صباغ كه از معتبرين تجار و مورد اطمينان بود و در سامراء مشغول كار و تعمير روضه متبركه عسكريين عليهماالسلام و سرداب مقدس بود از جانب جعفر قلى خان خوئى در سال هزار و دويست و ده كه حقير به …
ادامه نوشته »داستانى عجيب از كرامات عسكريين عليهم االسلام
داستانى عجيب از كرامات عسكريين عليهم االسلام مرحوم حاج شيخ ملااحمد نراقى در خزائن مى نويسد: شيخ جليل القدر شيخ محمد جعفر نجفى قدس سره كه از مشايخ اجاره اين حقير است در سفرى كه به جهت زيارت عسكريين و سرداب مقدس به سر من راءى (سامراء) مشرف مى شديم ، با جناب ايشان همسفر بوديم ، روزى حكايت كرد …
ادامه نوشته »