كتاب : گنجينه جواهر يا كشكول ممتاز

لطيفه22

لطيفه دو نفر شيعه و سنى با هم درباره بحث مى كردند، سنى گفت : چون معاويه هم صحبت با پيامبر اسلام بوده از اهل نجات است شيعه گفت : چون وى با على وصى پيامبر محاربه كرده است از اهل هلاكت است . شيعه اين جمله را نيز اضافه كرد، كه اگر خدا بخواهد معاويه را به بهشت ببرد، …

ادامه نوشته »

لطيفه21

لطيفه گويند حاج آقا جمال كه يكى از علماء شيعه است به پدر بزرگوارش ‍ گفت : مگر قرآن مجيد بنايش بر اختصار كلمات نيست ، پدرش در جواب گفت : بلى بناى قرآن بر اختصار است ، آقا جمال گفت : پس چرا قرآن درباره اينكه پسر دو برابر دختر ارث مى برد مى گويد: (( ((و للذكر مثل …

ادامه نوشته »

مقلوب نمودن

مقلوب نمودن و آن كلمه اى است كه اگر از آخر نيز بخوانيم باز همان شود مانند سگ مگس . شاعر گفته : سگ مگس را اگر كنى مقلوب قلب او غير سگ مگس نشود.   و مؤ لف در اشعارى كه قافيه اش انقلاب است گويد:

ادامه نوشته »

شعر بدون نقطه

شعر بدون نقطه كه گرد كردگار گردم مردوار در عالم كه كرد اساس مكارم ممهد و محكم عماد عالم عادل سوار ساعد ملك اساس طارم اسلام و سرور عالم ملك علو و عطارد علوم و مهر عطا سماك رمح و اسد حمله و هلال علم سرو اهل محامد هلاك عمر عدو سر ملوك و دلارام ملك و اصل حكم كلام …

ادامه نوشته »

لطيفه20

لطيفه به ابن مقله گفته شد: آيا چيزى از فارسى مى دانى ؟ گفت فقط يك كلمه از فارسى مى دانم و آن شاموخ است يعنى ساكت شو، مقصود او كلمه خاموش بود كه اين را هم درست ياد نگرفته بود.

ادامه نوشته »

لطيفه شعرى از ابن يمين

لطيفه شعرى از ابن يمين واعظى بود بر سر منبر لفظ چون در به وعظ بگشاده . گفت مرد را بود به بهشت چند حور لطيف آماده . از ميانه زنى به پا برخاست دلش اندر تفكر افتاده . گفت بهر خداى مولانا سخنى گفته اى بود ساده . گفت در خلد حور نر باشد يا بود جمله همچو من …

ادامه نوشته »

شعرى از عراقى ياصاحب الزمان

شعرى از عراقى ياصاحب الزمان خوشا دردى كه درمانش تو باشى خوشا راهى كه پايانش تو باشى . خوشا چشمى كه رخسار تو بيند خوشا جانى كه جانانش تو باشى . چه خوش باشد دل اميدوارى كه اميد و دل جانش تو باشى . خوشى و خرمى و كامرانى كسى دارد كه خواهانش تو باشى . چه باك آيد زكس …

ادامه نوشته »

نور باران شدن حرم كاظمين ع در اول ماه رجب

نور باران شدن حرم كاظمين ع در اول ماه رجب مرحوم نراقى گويد شخصى مورد و ثوق نقل كرد از شيخ محمد كليددار حرم مقدس كاظمين عليهماالسلام و شيخ مذكور خود مرد متدينى بود و من خود او را ملاقات كرده بودم ، كه شيخ مذكور گفت :

ادامه نوشته »

كرامت ديگرى از روضه متبركه عسكريين (ع)

كرامت ديگرى از روضه متبركه عسكريين (ع) و باز مرحوم نراقى در خزائن مى نويسد: حاجى حرمين شريفين حاج جواد صباغ كه از معتبرين تجار و مورد اطمينان بود و در سامراء مشغول كار و تعمير روضه متبركه عسكريين عليهماالسلام و سرداب مقدس بود از جانب جعفر قلى خان خوئى در سال هزار و دويست و ده كه حقير به …

ادامه نوشته »

داستانى عجيب از كرامات عسكريين عليهم االسلام

داستانى عجيب از كرامات عسكريين عليهم االسلام مرحوم حاج شيخ ملااحمد نراقى در خزائن مى نويسد: شيخ جليل القدر شيخ محمد جعفر نجفى قدس سره كه از مشايخ اجاره اين حقير است در سفرى كه به جهت زيارت عسكريين و سرداب مقدس به سر من راءى (سامراء) مشرف مى شديم ، با جناب ايشان همسفر بوديم ، روزى حكايت كرد …

ادامه نوشته »