غزل انتظار نگذار مردابى شويم اى روح دريايى ديگر دلم سير است از دلهاى پا درخاک حتى بهاران بوى غربت ميدهد اينجا خورشيد من!لطفى که برخيزد دلم از خاک سرشار خواهد شد زمين از مهربانيها با بارش دست تو در آدينه ى موعود …
ادامه نوشته »غزل انتظار
غزل انتظار صحراى غم گرفته ى ما را بهار نيست درکوچه باغ ديده ى ما آنچه ديده ايد آن ماهتاب شهر تماشاى من کجاست اى يادگار حيدر کرّار مابيا! با اين دل شکسته ى ما، غمگسارنيست جز خاکدان محنت گرد وغبار نيست اين …
ادامه نوشته »