بایگانی برچسب: كتاب : داستانهاى اصول كافى جلدهاى 1 و 2

خلاصه دين اسلام

خلاصه دين اسلام   ابى جارود مى گويد: به امام باقر(ع ) عرض كردم : اى فرزند رسول خدا! آيا شما دوستى و پيوند قلبى و پيروى مرا نسبت به خودتان مى دانيد؟ امام : آرى مى دانم . ابى جارود: من سؤ الى از شما دارم كه تقاضا دارم به آن پاسخ دهيد، زيرا بر اثر نابينائى كمتر راه …

ادامه نوشته »

دستور نگرفتن سهم امام ، به خاطر حفظ جان وكلا

دستور نگرفتن سهم امام ، به خاطر حفظ جان وكلا  به عبيدالله بن سليمان ، وزير طاغوت وقت ، خبر دادند كه حضرت مهدى (عج ) داراى چند وكيل است كه سهم امام ها را به نمايندگى از آن حضرت ، از شيعيان مى گيرند. وزير تصميم گرفت تا وكيل ها را دستگير كند، جريان را با خليفه در ميان …

ادامه نوشته »

پذيرش دكانها، بابت بدهكارى سهم امام (ع )

پذيرش دكانها، بابت بدهكارى سهم امام (ع )  عصر غيبت صغرى بود، محمد بن هارون مى گويد: پانصد دينار سهم امام به ناحيه مقدسه امام عصر (عج ) بدهكار بودم ، ولى در مضيقه بودم و دستم تهى بود، از اين رو در مورد بدهكارى خود ناراحت بودم ، پيش خود بدون آنكه به زبان بياورم ، گفتم : (دكانهائى …

ادامه نوشته »

راز قطع حقوق ماهيانه جُنَيد

راز قطع حقوق ماهيانه جُنَيد  (فارس بن حاتم قزوينى ، مردى بدعتگزار و فاسق بود، امام هادى (ع ) كشتن او را لازم دانست ، سر انجام شخصى به نام (جُنَيد) به دستور امام هادى (ع ) (فارس ) را غافلگير كرد و كشت ، و جنيد گريخت و شناخته نشد، امام حسن عسكرى (ع ) حقوق ماهيانه اى براى …

ادامه نوشته »

عزل خدمتكار شرابخوار

عزل خدمتكار شرابخوار  حسن بن خفيف مى گويد: پدرم (خفيف ) گفت : حضرت قائم (ع ) غلامانى به مكه فرستاد و همراه آنها دو خدمتكار نيز بودند، و به من نيز نامه نوشت كه همراه آنها باشم ، من همراه آنها به سوى مكه حركت كرديم ، وقتى كه در مسير راه به كوفه رسيديم ، يكى از آن …

ادامه نوشته »

جستجو براى يافتن جانشين امام حسن (ع )

جستجو براى يافتن جانشين امام حسن (ع )  مردى از اهالى مصر كه شيعه بود اموالى به عنوان سهم امام (ع ) به مكه آورد امام حسن عسكرى (ع ) از دنيا رفته بود، در مورد اينكه اين اموال بايد به چه كسى داده شود، اختلاف شد، بعضى گفتند: امام حسن عسكرى از دنيا رفته و براى خود جانشينى نگذاشته …

ادامه نوشته »

استجابت دعاى امام زمان (ع ) در حق بيمار

استجابت دعاى امام زمان (ع ) در حق بيمار  محمد بن يوسف مى گويد: در پشتم دمل و زخمى سخت پديد آمد، به پزشكان متعدد مراجعه كردم و به دستور آنها عمل نمودم ، ولى نتيجه نگرفتم ، سرانجام به اتفاق گفتند: (ما در مورد اين درد، دوائى نيافتيم ). نامه اى براى ناحيه مقدسه امام زمان (ع ) نوشتم …

ادامه نوشته »

راز پذيرفته نشدن سهم امام (ع )

راز پذيرفته نشدن سهم امام (ع )  عصر غيبت صغرى بود، مردى از اهالى عراق ، سهم امام خود را به ناحيه مقدسه امام زمان (عج ) فرستاد، سهم امام او قبول نشد و رد گرديد، به او گفته شد كه چون حق پسر عموهايت كه 400 درهم است ، در ميان اين اموال است بايد حق آنها داده شود. …

ادامه نوشته »

نامه امام عصر(عج ) به ابن مهزيار

نامه امام عصر(عج ) به ابن مهزيار  محمد بن ابراهيم بن مهزيار (كه پسر وكيل امام حسن عسكرى (ع ) در اهواز بود) مى گويد: بعد از وفات امام حسن عسكرى (ع )، درباره جانشين آن حضرت به شك افتادم و نزد پدرم (ابراهيم ) مال زيادى از سهم امام (ع ) جمع شده بود، پدرم آن اموال را برداشته …

ادامه نوشته »

ملاقات حسن بن نضر با امام زمان (عج )

ملاقات حسن بن نضر با امام زمان (عج )  حسن بن نضر و ابوصِدام و جماعتى بعد از وفات امام حسن عسكرى (ع ) درباره وكلاى آن حضرت ، و چگونگى مصرف وجوهى كه در نزد آنها بود گفتگو مى كردند. حسن بن نضر عازم حج بود و وصيت خود را به (احمد بن يعلى ) نمود، از جمله مقدارى …

ادامه نوشته »