بایگانی برچسب: كتاب : داستانهاى اصول كافى جلدهاى 1 و 2

برخورد مهرانگيز امام حسن (ع ) با احمد بن اسحاق ، و پاسخ به سؤال او

برخورد مهرانگيز امام حسن (ع ) با احمد بن اسحاق ، و پاسخ به سؤال او (احمد بن اسحاق اشعرى ، يكى از ارادتمندان مخلص خاندان رسالت ، و وكيل امام حسن عسكرى (ع ) در قم بود، و به امر آن حضرت ، مسجد امام قم را ساخت ، و قبرش در كنار مسجد امام قم ، داراى اطاق …

ادامه نوشته »

امام حسن (ع ) در زندان نحرير

امام حسن (ع ) در زندان نحرير  (نحرير از شكنجه گران سخت دل و بى رحم زندانهاى مهتدى عباسى ، طاغوت وقت بود) به دستور طاغوت ، امام حسن (ع ) را دستگير كرده و به زندان نحرير افكندند، نحرير بر آن حضرت بسيار سخت گرفت و آن حضرت را شكنجه مى داد. همسر نحرير (كه در زندان رفت و …

ادامه نوشته »

داستانى عجيب از رگ زنى امام حسن (ع )

داستانى عجيب از رگ زنى امام حسن (ع )  (سابقا رسم بود (و اكنون نيز كم و بيش ديده مى شود) كه براى كم كردن فشار خون يا صاف نمودن آن ، (فصد) مى كردند، يعنى رگى را سوراخ مى نمودند، تا از آن مقدارى خون بيرون بيايد، و به آن شخصى كه اين كار را مى كند (رگزن ) …

ادامه نوشته »

امام حسن (ع ) در زندان و دگرگونى شكنجه گران

امام حسن (ع ) در زندان و دگرگونى شكنجه گران   از طرف طاغوت وقت (مهتدى عباسى ) امام حسن عسكرى (ع ) را دستگير كرده و زندانى كردند، رئيس زندان شخصى به نام (صالح بن وصيف ) (تركى ) بود، چند نفر از وابستگان طاغوت ، نزد صالح آمدند و سفارش اكيد به او كردند كه در زندان بر …

ادامه نوشته »

محبت و توجه مهرانگيز امام به مردم

محبت و توجه مهرانگيز امام به مردم   محمد بن قاسم مى گويد: هرگاه به حضور امام حسن عسكرى (ع ) مى رفتم ، و تشنه بودم ، شكوه و هيبت آن حضرت مانع مى شد كه در خدمتش آب بخواهم ، خود آن حضرت به غلامش مى فرمود: (برايش آب بياور) و چه بسا در محضر آن حضرت بودم …

ادامه نوشته »

لطف خاص امام حسن (ع ) به شاگردانش

لطف خاص امام حسن (ع ) به شاگردانش   ابو هاشم جعفرى يكى از شاگردان امام حسن (ع ) مى گويد: به حضور امام حسن عسكرى (ع ) رسيدم و تصميم داشتم ، قدرى نقره از آن حضرت بگيرم و به عنوان تبرك ، از آن انگشتر بسازم ، در محضرش نشستم ، ولى به طور كلى فراموش كردم كه …

ادامه نوشته »

خبر از حادثه پشت پرده ، و راهنمائى امام (ع )

خبر از حادثه پشت پرده ، و راهنمائى امام (ع )  محمد بن ربيع مى گويد: در اهواز با مردى دوگانه پرست مناظره و گفتگو كرده بودم ، سپس به شهر سامره رفتم ، بعضى از سخنان آن دوگانه پرست به دلم چسبيده بود (و دلم آن را پذيرفته بود) روزى كه ملاقات عمومى مردم با خليفه وقت بود، من …

ادامه نوشته »

استجابت دعا و خبر از حوادث پشت پرده

استجابت دعا و خبر از حوادث پشت پرده   محمد بن حسن مى گويد: از امام حسن عسكرى (ع ) در ضمن نامه اى تقاضا كردم : (در مورد شفاى درد يكى از چشمهايم دعا كن ، زيرا يك چشمم كور شده و چشم ديگرم شديدا درد مى كند كه نزديك اس كور شود). امام حسن (ع ) در پاسخ …

ادامه نوشته »

خبر از قتل طاغوت

خبر از قتل طاغوت   احمد بن محمد مى گويد: در آن هنگام كه مهتدى (چهاردهمين خليفه عباسى ) سرگرم جنگ با مواليان ترك بود، براى امام حسن عسكرى (ع ) نامه نوشتم كه : (اى آقاى من ! خدا را شكر كه شر مهتدى را از ما بازداشت ، شنيده ام او شما را تهديد كرده و گفته به …

ادامه نوشته »

بزرگوارى و بخشش امام حسن عسكرى (ع )

بزرگوارى و بخشش امام حسن عسكرى (ع )  على بن زيد مى گويد: اسب خوبى داشتم و بسيار به او علاقمند بودم ، هر جا مى رفتم از وصف و امتيازات او مى گفتم ، تا اينكه روزى به حضور امام حسن عسكرى (ع ) رسيدم ، به من فرمود: (اسبت را چه كردى ؟) گفتم : اكنون از آن …

ادامه نوشته »