بایگانی برچسب: كتاب : داستانهاى عارفانه در آثار (علامه حسن زاده آملى)

باز شدن قفل به نام فاطمه سلام الله عليها

سيماى فاطمه زهرا عليها السلام باز شدن قفل به نام فاطمه سلام الله عليها قفل هر باب گشايى به مراد گردى از فيض قرائت استاد اين اسم مادر موسى است كه هر قفل بسته به خواندن آن گشوده مى گردد. قفل ، هر مشكل است . يكى از اساتيدم قدس سره برايم نقل كرده است كه جناب آقا سيد احمد …

ادامه نوشته »

جوشيدن آب از زير سنگ

جوشيدن آب از زير سنگ روايت كرده اند كه چون امير مؤ منان عليه السلام و اصحابش به سوى صفين عازم شدند، ذخيره آب تمام شد و تشنگى شديد بر سپاهيان عارض گشت . به اميد آن كه آبى بيابند و به اطراف رفته ، جستجو كردند؛ ليكن هر چه جستند كمتر يافتند. امير مؤ منان عليه السلام ، آنان …

ادامه نوشته »

عدل على عليه السلام

عدل على عليه السلام امام على عليه السلام در خطبه دويست و بيست و دو نهج البلاغه كه در آن داستان ((حديده محماة )) است ، فرمود: ((سوگند به خدا، اگر در حال بيدارى بر خار سعدان شب به روز آورم ، و در حال دست و گردن بسته در غل ها كشيده شوم ، نزد من دوست تر است …

ادامه نوشته »

شناختن على عليه السلام

شناختن على عليه السلام معاويه بن ابى سفيان ، زمانى كه عبدالله بن ابى محجن ثقفى به او مى گويد: ((من از نزد آن نادان و ترسوى بخيل ، يعنى پسر ابوطالب نزد تو آمده ام ))، در جوابش ‍ مى گويد: ((تو ديگر كه هستى ؟ آيا مى دانى چه مى گويى ؟! اما اين كه گفتى او نادان …

ادامه نوشته »

پرسيدن از على عليه السلام

پرسيدن از على عليه السلام مردى مساءله اى از معاويه پرسيد، معاويه به او گفت : از على بپرس كه او اعلم است . مرد گفت : جواب تو براى من ، بهتر از جواب على عليه السلام است . معاويه به او گفت : چه سخن زشتى گفتى ! تو از مردى كراهت دارى كه رسول خدا صلى الله …

ادامه نوشته »

محبت خاندان على عليه السلام

محبت خاندان على عليه السلام ابن نديم در فهرست مى گويد: كنيه ((يعقوب بن سكيت )) ابو يوسف بود و مربى فرزندان متوكل بود. گفته مى شود: متوكل به او آسيبى رساند تا اين كه در سال دويست و چهل و شش وفات كرد و يعقوب فرزندى به نام يوسف داشت كه نديم معتضد و از نزديكان او بود)). در …

ادامه نوشته »

سكوت پيامبر در واقعه غدير

سكوت پيامبر در واقعه غدير چنين گويند كه شبلى در روز غدير نزديك يكى از معروفان شد از علويان و او را تهنيت كرد آنگه گفت : يا سيدى تو دانى تا اشارات در آن چه بود كه جدت دست پدرت گرفت و برداشت و سخن نگفت . گفت : ندانم . گفت : اشارت بود به آن كه زنانى …

ادامه نوشته »

حقانيت على عليه السلام

حقانيت على عليه السلام جناب استاد ما علامه طباطبايى صاحب تفسير قيّم و عظيم الميزان (رضوان الله عليه ) فرموده است كه : استاد ما مرحوم آقا سيد على قاضى حكايت كرد كه كسى از جنى پرسيده است (و فرموده است شايد آن كس خود مرحوم قاضى بوده است ): طايفه جن به چه مذهب اند؟ آن جن در جواب …

ادامه نوشته »

معجزه على ، سرچشمه ولايت

سيماى حضرت على عليه السلام معجزه على ، سرچشمه ولايت كرده ز خارا خمير همچو امير غدير وز كف او پر فطير پشت تنور دمن قصه خمير حضرت امير غدير آن چنان بود كه وقتى اصحاب راشدين به غزا مى رفتند از آبادانى دور افتاده گذار ايشان به كوهى افتاد كه از زاد و توشه هيچ جيز يافت نمى شد. …

ادامه نوشته »

سلام بر رسول الله

سلام بر رسول الله از ابن مسعود روايت شده است كه : در مكه با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بودم . از شهر بيرون آمديم و به بعضى از نواحى رفتيم . به هر سنگ و سنگ ريزه كه مى رسيديم مى گفتند: السلام عليك يا رسول الله !(205)

ادامه نوشته »