بایگانی برچسب: تعجب از كسى كه از چهار چيز مى ترسد و به چهار چيز پناه نمى برد

شمع و پروانه

شمع و پروانه در طواف شمع گفتا اين سخن پروانه اى سوختم زين آشنايان اى خوشا بيگانه اى بلبل از هجر گل و پروانه از ديدار شمع هر كسى نوعى بسوزد در غم جانانه اى پروانه سوخت شمع فرو ريخت شب گذشت اى و اى من كه قصه دل نا تمام ماند وفاى شمع را نازم كه بعد از سوختن …

ادامه نوشته »