بایگانی برچسب: رؤ ياى صادقانه

رؤ ياى صادقانه

رؤ ياى صادقانه هر كسى در مدت زندگى خود خواب هايى مى بيند، اين كمترين وقتى در عالم خواب لوحى زرين را از دستى سيمين گرفت كه در آن به زيباترين خط درخشنده و فروزان با آب طلا نوشته بود: يا حسن خذ الكتاب بقوة . و نيز وقتى در عالم خواب مرحوم استاد آيت الله حاج شيخ محمد تقى …

ادامه نوشته »

58 – رؤ ياى صادقانه

58 – رؤ ياى صادقانه مرحوم حاج معتمد نقل كرد روزى براى مجلس روضه در تكيه شاه داعى اللّه دعوت داشتم و چون در اثر برف و باران جاده ها گل بود از وسط قبرستان دارالسلام شيراز عبور كردم وپس از تمام شدن مجلس از همان راه برگشتم ، شب در خواب مرحوم آقا سيد ميرزا مشهور به سلطان فرزند …

ادامه نوشته »

57 – رؤ ياى صادقانه

57 – رؤ ياى صادقانه مرحوم حاج محمد حسن خان بهبهانى فرزند مرحوم حاج غلامعلى بهبهانى (بانى شبستان مسجد سردزك ) نقل كرد كه پدرم پيش از تمام شدن شبستان مسجد سردزك ، مريض شد به مرض موت و وصيت كرد كه مبلغ دوازده هزار روپيه حواله بمبئى را به مصرف اتمام مسجد برسانيم ، چون فوت كرد چند روز …

ادامه نوشته »

56 – رؤ ياى صادقانه

56 – رؤ ياى صادقانه جناب حاج سيد محمد على ناجى فرزند مرحوم حاج سيد محمد حسن كه وصى پدر خود هستند و از جمله موارد وصيت آن مرحوم مقدار زيادى استيجار نماز و روزه بود، وصى مزبور براى چهار سال نماز و چهارماه روزه مرحوم حاج سيد ضياءالدين (امام جماعت مسجد آتشيها) را اجير مى كند و وجه آن …

ادامه نوشته »

54 – رؤ ياى صادقانه

54 – رؤ ياى صادقانه مؤ من متقى ((ملا على كازرونى )) ساكن كويت كه يكى از نيكان بود و خوابهاى صحيح و مكاشفات درستى داشت و در سفر حج ملاقات و مصاحبت او نصيب بنده شده بود، نقل كرد كه شبى در عالم رؤ يا بستان وسيعى كه چشم ، آخرش را نمى ديد مشاهده كردم و در وسط …

ادامه نوشته »

رؤ ياى صادقانه

52 – رؤ ياى صادقانه صاحب مقام يقين و مخلص در ولايت اهل بيت طاهرين : مرحوم حاج شيخ محمد شفيع جمى كه داستان 41 از ايشان نقل گرديد فرمود: سالى عيد غدير نجف اشرف مشرف بودم و پس از زيارت به سمت بلد خود (جم ) مراجعت كردم و ايام عاشورا در حسينيه اقامه مجلس تعزيه دارى حضرت سيدالشهداء …

ادامه نوشته »

رؤ ياى صادقانه

51 – رؤ ياى صادقانه سيد جليل جناب آقاى ذوالنور (معمار) كه نزد اهل ايمان ، به تقوا و سداد معروف است نقل نمود شبى در عالم رؤ يا بستانى بس وسيع و قصرى با شكوه ديدم از دربان اذن گرفتم و وارد شدم دستگاه سلطنتى ديدم همينطور كه تفرج مى كردم و از بزرگى دستگاه در شگفت بودم به …

ادامه نوشته »

رؤ ياى صادقانه

50 – رؤ ياى صادقانه يكى از اهل تقوا و يقين كه زمان عالم ربانى مرحوم حاج شيخ محمد جواد بيدآبادى (كه در اين كتاب چند داستان از ايشان نقل گرديد) را درك كرده نقل كرد كه وقتى آن بزرگوار به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام و توقف چهل روز در مشهد مقدس ‍ به اتفاق خواهرش از اصفهان …

ادامه نوشته »

رؤ ياى صادقانه

27 – رؤ ياى صادقانه عبد صالح پرهيزگار مرحوم حاج محمد هاشم سلاحى – رحمة اللّه عليه – چندى قرحه اى در داخل دهانش پيدا شد و چرك و خون از آن خارج مى گرديد و سخت ناراحت بود و براى معالجه آن به آقاى دكتر ياورى مراجعه مى كرد تا آنكه دكتر به ايشان گفت اين قرحه را بايد …

ادامه نوشته »