بایگانی برچسب: شهید ابراهیم همت

شهيد حسين خادم الرضا

آنان كه به دنبال هوسها و شهوات و عيش و خوشيها و آنان كه به دنبال فرهنگهاي الحادي و فساد استعماري و بي‌حياتي و بي‌شرمي مي‌روند، و آنان كه به هر طريق احتكار و گرانفروشي مي‌كنند و به ترويج فرهنگ غربي از راه ژورنالها و نوارها و فيلمها و كتابها مي‌پردازند، در راه شهوات دنيوي، آگاهانه و ناآگاهانه، تيشه به …

ادامه نوشته »

شهيد رضا نادري

ما نظاره ميكنيم كه تو با اين مسئوليت سنگين چه خواهي كرد. و اما مسئوليت ادامه دادن راه ماست و… شهيد رضا نادري  سر سجاده نشسته بود. ابراهيم تا مي‌فهميد نمازش تمام شده،‌ مي‌آمد كنارش مي‌نشست و مي‌گفت «مادر! حالا نماز بگو، منم بلد بشم.» چهار زانو مي‌شد و دست‌هاي ابراهيم را در دستانش مي‌گرفت. نگاه‌هاي ابراهيم به لب‌هاي او …

ادامه نوشته »

شهيد بهنام يوسفي

كافي نيست انسان ستمگر نباشد بلكه لازم است از ستمديدگان نيز دفاع كند شهيد بهنام يوسفي  سر تا پاش خاكي بود. چشم‌هاش سرخ شده بود؛ از سوز سرما. دو ماه بود نديده بودمش. – حداقل يه دوش بگير، يه غذايي بخور. بعد نماز بخون. سر سجاده ايستاد. آستين‌هاش را پايين كشيد و گفت «من با عجله اومدم كه نماز اول …

ادامه نوشته »

شهيد فردين فتح اللهي

اكنون بر ماست كه در حفظ استقلال كشور و زنده نگهداشتن اين نهضت بكوشيم. شهيد فردين فتح اللهي قصه‌ي همت،‌ بعضي صفحاتش،‌ مثل قصه‌ي خيلي‌هاي ديگر است و بعضي‌هاش فقط مال خود او است. او هم قصه‌ي به دنيا آمدنش هرچه بود،‌ مثل همه‌ي ما‌ وقتي آمد گريست. بچگي كرد. تا بزرگ شود، تسبيح تربت‌ها خورد. مدرسه رفت. حتي گاهي …

ادامه نوشته »

شهید عباسعلی آقا (آقائی فر)

ریاست محترم جمهور و دولت جمهوری اسلامی و سایر نیروهای رزمنده و انقلابی و سایر اعضای مجلس شورای اسلامی و همه وزراء را به یک صدا بودن و با عزمی راسخ برای زنده نگهداشتن آثار خون پاک شهیدان دعوت میکنم. شهید عباسعلی آقا (آقائی فر) شجاعت آن دو روحانی جاده فاو -‌ام القصر خیلی خطرناك بود. كمتر كسی جرئت می‌كرد …

ادامه نوشته »

شهيد حسين بيدخ

عجیب است داستان آدمی که می‌داند بعد از مرگ او را بازخواست می‌کنند اما بی‌خیال در یک زندگی آسوده روز را به معصیت می‌گذراند و شب آسوده همراه شیفتگان رؤیاها به خواب می‌رود . شهيد حسين بيدخ  حرفي نزده بودند، ولي انگار همان اشاره كافي بود. مي‌گفت «وقتي مي‌خواستم دستش را ببوسم، به محاسنم دست كشيد.» اين را كه مي‌گفت، …

ادامه نوشته »

شهيد سيد مرتضي آويني

بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛ آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار … به تعداد شهدایمان. شهيد سيد مرتضي آويني  مادر مي‌گفت «آخه …

ادامه نوشته »

شهيد غلامحسین سفیدیان

شهدا آگاه باشید و نگذارید آنان که می‌خواهند حق مردم را پایمال کنند به آن‌ها فرصت ندهید. متحد باشید اگر کسی حق مردم را په خود اختصاص داده از آن دفاع کنید و از او پس بگیرید که اگر چنین نکنید خدا هم از شما نمی‌گذرد. شهيد غلامحسین سفیدیان حرفي نزده بودند، ولي انگار همان اشاره كافي بود. مي‌گفت «وقتي …

ادامه نوشته »

شهید سید محمد جواد امامیان

شهدا ما هنوز جزو هدايت نيافتگانيم به اين دليل كه تعبد ما نسبت به شيطان خيلي بيشتر است. در نمازهايمان سست، در انجام فرائض سست، اصلاً در اصل بندگي ضعيف هستيم. شهید سید محمد جواد امامیان  همه رفته بوديم مشهد و فقط ابراهيم و ولي‌الله مانده بودند خانه. ابراهيم تابستان‌ها كار مي‌كرد. وقتي برگشتيم، انگار نه انگار فقط دو تا …

ادامه نوشته »

شهید کورش باباپور

  ما نمي خواهيــم فقط کربــلا و قدس را آزاد کنيــم، بلکه هدف ما اين است که کاخ سفيــد را به حسينيــه تبديـل کنيم شهید کورش باباپور قصه‌ي همت،‌ بعضي صفحاتش،‌ مثل قصه‌ي خيلي‌هاي ديگر است و بعضي‌هاش فقط مال خود او است. او هم قصه‌ي به دنيا آمدنش هرچه بود،‌ مثل همه‌ي ما‌ وقتي آمد گريست. بچگي كرد. تا …

ادامه نوشته »