135، رشته مودت

135، رشته مودت   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  عَلَيْكَ‏ بِالْبَشَاشَةِ فَإِنَّهَا حِبَالَةُ الْمَوَدَّة. بر تو باد بخوشروئى زيرا اين خصلت ريسمان و وسيله دوستى با مردم است. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص434 به مردم روبرو شو با بشاشت ****بكن با خلق با نيكى رفاقت كه آن سررشته باشد بر مودت ****بيارد دوستى را با محبت

ادامه نوشته »

134، زينت حكمت

134، زينت حكمت   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  عَلَيْكَ‏ بِالْحِكْمَةِ فَإِنَّهَا حِلْيَةٌ فَاخِرَةٌ. بر تو باد بآموختن حكمت ، زيرا حكمت لباس زيبائى است كه شخص را سرافراز مى دارد. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)؛ ص335 چو بتوانى برو حكمت بياموز ****كه اندر كارها باشى تو پيروز لباس دانش ار پوشى تو در بر ****سرافرازى و تاج علم بر …

ادامه نوشته »

133، جاذبه دلها

133، جاذبه دلها   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  حُسْنُ‏ الصُّحْبَةِ يَزِيدُ فِي مَحَبَّةِ الْقُلُوب‏. نيكو همنشينى نمودن و رفاقت كردن ، بر محبت دلهاى مردم مى افزايد. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص435 چو نيكو همنشينى با خلق باشد ****بدلها تخم حبت را بپاشى نما نيكى به مردم در رفاقت ****كه تا مهرت فتد اندر رقابت

ادامه نوشته »

132، بردبارى و دانش

132، بردبارى و دانش   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  حُسْنُ‏ الْحِلْمِ‏ دَلِيلُ‏ وُفُورِ الْعِلْم‏. حليم بودن و خوبى آن دليل فراوان داشتن علم انسان است . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص286 اگر دارى تو صبر و بردبارى ****نكردى در بديها بيقرارى بدى از كس بحملت چو آسان ****تو دارى علم و دانش فراوان

ادامه نوشته »

131، دين و يقين

131، دين و يقين   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  حُسْنُ‏ الدِّينِ‏ مِنْ‏ قُوَّةِ الْيَقِين‏. خوبى دين و به احكام آن عمل كردن ، از قوت يقين انسان است . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص86 اگر در دين يقين گرديد محكم ****باعمال اندر آن باشى منظم كسى را چون يقين سست است در كار ****نهالش در عمل …

ادامه نوشته »

130، نتيجه تفكر

130، نتيجه تفكر   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  إِنَّ التَّفَكُّرَ يَدْعُو إِلَى‏ الْبِرِّ وَ الْعَمَلِ بِهِ. خوب فكر كردن انسان را دعوت مى كند بسوى نيكى و خير و عمل كردن به نيكى . الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص55 تفكر در جهان آفرينش ****چو كردى مى شوى از اهل بينش چو فكر نيك در سر پرورانى …

ادامه نوشته »

129، بالاترين عبادت

129، بالاترين عبادت   قال الصادق عليه السلام :  مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ أَفْضَلَ‏ مِنْ‏ أَدَاءِ حَقِّ الْمُؤْمِنِ. عبادت كرده نشده خدا به چيزى كه افضل و بالاتر باشد از اداء حق مؤ من . الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص170 عبادت كردن حق نيست اكمل ****به آن چيزى كه از اين باشد افضل كه مؤ من را اداء …

ادامه نوشته »

128، شرط رفاقت

128، شرط رفاقت   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  لَا يَكُونُ‏ الصَّدِيقُ‏ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ.  خوب نيست مگر آن رفيقى كه رفيق و برادر دينى خود را در مواقع تهى دستى و در غياب و حتى پس از مرگ هم يارى كند و اسرار او را حفظ نمايد. وسائل الشيعة ؛ …

ادامه نوشته »

127، توشه قبل از مرگ

127، توشه قبل از مرگ   قال حسن بن على عليهما السلام لجناده يا جناده :  اسْتَعَدَّ لِسَفَرِكَ‏ وَ حَصِّلْ‏ زَادَكَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِك‏. مهياى سفر آخرت باشيد و توشه تهيه كنيد قبل از رسيدن مرگتان . كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر ؛ ص227 مهيا باش بهر مردن خويش ****كه دارى پر خطر راهى تو در پيش نما …

ادامه نوشته »

126، بنده دو چهره !   قال موسى بن جعفر عليهما السلام :ب  بئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ يَكُونُ ذَا وَجْهَيْنِ وَ ذَا لِسَانَيْنِ يُطْرِي أَخَاهُ إِذَا شَاهَدَهُ‏ وَ يَأْكُلُهُ إِذَا غَابَ‏ عَنْه‏. بنده اى كه دو صورت و دو زبان داشته باشد بد بنده اى است ، زيرا در حضور برادرش تعريف كند و در غياب غيبت او را انجام مى دهد. …

ادامه نوشته »