171، مرگ سرخ قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الْفَقْرُ مَعَ الدَّيْنِ الْمَوْتُ الْأَحْمَر. قرض دارى همراه با نادارى مرگ سرخ است . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص362 فقيرى كو بود مقروض مردم ****نمايد دست و پاى خويش را گم بنزد دائن خود هست ننگين ****بودمرگى بخون سرخ رنگين
ادامه نوشته »170، تهذيب نفس
170، تهذيب نفس قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الِاشْتِغَالُ بِتَهْذِيبِ النَّفْسِ أَصْلَحُ. به پاكيزى نفس پرداختن شايسته تر است . عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص47 بپاكى كمال نفس خود كوش ****بنه بر روى قبح نفس سرپوش كه باشد سازگار دين و دنيا ****بود سرمايه ات در دار عقبى
ادامه نوشته »169، اعتماد به قضاى الهى
169، اعتماد به قضاى الهى قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الِاتِّكَالُ عَلَى الْقَضَاءِ أَرْوَحُ . بر قضاى الهى تكيه زدن آسايش بخش تر است . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ؛ ص103 قضاى حق اگر شد تكيه گاهت ****باوضاع جهان نبود نگاهت به آسايش گذارى عمر شيرين ****نگردى از قضاى دهر غمگين
ادامه نوشته »168، خوبى به فرومايگان
168، خوبى به فرومايگان قال اميرالمؤ منين عليه السلام : رَأْسُ الرَّذَائِلِ اصْطِنَاعُ الْأَرَاذِل. ريشه زشتيها و ناكسيها با ناكسان نيكى نمودن و خوبى كردن است . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص387 سربد كارى و زشتى همين است ****كه با ناكس زنيكيها قرين است كسى چون ناكس و بى ريشه باشد ****چو سنگ اندر وجود شيشه باشد
ادامه نوشته »167، نيكى به مردم
167، نيكى به مردم قال اميرالمؤ منين عليه السلام : رَأْسُ الْإِيمَانِ الْإِحْسَانُ إِلَى النَّاسِ. سرچشمه ايمان ، نيكى كردن و خوش رفتارى نمودن با مردم و اهل ايمان است . عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص264 سرايمان بود نيكى به افراد ****كه خلق الله باشند از تو دلشاد تو خوشرفتار اگر باشى در ايام ****سرافرازى تو در آغاز …
ادامه نوشته »166، سرمنشاء ايمان
166، سرمنشاء ايمان قال اميرالمؤ منين عليه السلام : رَأْسُ الْإِيمَانِ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ التَّحَلِّي بِالصِّدْقِ. سرمنشاء و ريشه ايمان ، خلق خوش داشتن و خود را براستى آراستن است . عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص263 سر ايمان بود خلق نكويت ****برغبت هر كسى آيد بسويت تو خود زينت نما با صدق گفتار ****كه گل باشى تو اما …
ادامه نوشته »165، نشانه تواضع
165، نشانه تواضع قال الصادق عليه السلام : إِنَّ مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ يَجْلِسَ الرَّجُلُ دُونَ شَرَفِهِ. از علامات تواضع هر كس اين است كه پائين تر از مقام خود بنشيند. وسائل الشيعة ؛ ج12 ؛ ص108 تواضع گر تو دارى نزد مردم ****نسازى جاى قدر خويش را گم بهر مجلس درائى باش خوش بين ****تو بنشين از مقام خويش پائين
ادامه نوشته »164، تكبر و ذلت
164، تكبر و ذلت قال الصادق عليه السلام :إ ِنَّ فِي السَّمَاءِ مَلَكَيْنِ مُوَكَّلَيْنِ بِالْعِبَادِ فَمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَاهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ وَضَعَاهُ. ه درستى كه در آسمان دو ملك موكل بر هر بنده اى از بندگان خدا هست ، كسيكه بخاطر خدا تواضع كند خدا بلندش مى كند و هر كس تكبر كند خداوند او را خوار مى گرداند. …
ادامه نوشته »163، تكبر و عقده حقارت
163، تكبر و عقده حقارت قال الصادق عليه السلام : مَا مِنْ رَجُلٍ تَكَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِي نَفْسِهِ. هيچ مردى نيست كه تكبر كند و ظلم نمايد، مگر بخاطر كوچكى و احساس حقارتى كه در وجود خود سراغ دارد! الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص312 تكبر نيست در مردان هوشيار ****بمردم كى نمايد …
ادامه نوشته »162، بخل و سلام
162، بخل و سلام قال الصادق عليه السلام ، قال الله عزوجل : الْبَخِيلُ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَامِ. بخيل كسى است كه در سلام كردن به ديگران بخل ورزد! تحف العقول ؛ النص ؛ ص248 بخيل آنكو كه بخلش در سلام است ****بماقبل سلام ، او را كلام است بود او ابخل از جمع بخيلان ****بامر كرد گارش نيست ايمان
ادامه نوشته »