امام حسن (ع ) در راه مكه و خبر از آينده در يكى از سالها، امام حسن مجتبى (ع ) پياده از مدينه به مكه رهسپار شد، به طورى كه پاهايش آماس كرد، در مسير راه ، يكى از خدمتكاران عرض كرد: (اگر سوار شوى ، اين آماس رفع مى گردد). امام حسن : (نه ، وقتى كه …
ادامه نوشته »معجزه اى از امام حسن (ع )
معجزه اى از امام حسن (ع ) يكى از فرزندان زبير كه به امامت امام حسن (ع ) معتقد بود، همراه آن حضرت براى انجام حج عمره به سوى مكه مى رفتند ( يا پس از عمره از مكه باز مى گشتند) در مسير راه به يكى از آبگاهها رسيدند، كنار چند درخت خرماى خشكى كه از تشنگى خشك شده …
ادامه نوشته »سخنرانى امام حسن (ع ) در روز شهادت على (ع )
معصوم چهارم ، امام حسن مجتبى (ع ) سخنرانى امام حسن (ع ) در روز شهادت على (ع ) (در آن شب (21 رمضان سال چهلم هجرت ) كه امام على (ع ) به شهادت رسيد) امام حسن (در روز آن شب ) در مسجد كوفه برخاست و براى مردم چنين سخنرانى كرد، پس از حمد و ثنا و …
ادامه نوشته »گفتار پرمحتواى مردى ناشناس كنار خانه على (ع )
گفتار پرمحتواى مردى ناشناس كنار خانه على (ع ) روز شهادت حضرت على (ع )، سراسر كوفه يكپارچه عزا شد، به طورى كه يادآور رحلت رسول اكرم (ص ) در مدينه بود، دهشت و اضطراب ،مردم را فرا گرفت ناگهان ديدند گريان و شتابان در حالى كه مى گفت : (انا لله و انا اليه راجعون به پيش آمد، مردم …
ادامه نوشته »وصيت على (ع ) در بستر شهادت
وصيت على (ع ) در بستر شهادت پس از آنكه فرق مقدس على (ع ) ضربت خورد، آن حضرت در بستر شهادت قرار گرفت ، فرزندان آن حضرت و فرزندزادگان در كنار بسترش بودند، آن حضرت ، مقام رهبرى را براى فرزند ارشدش امام حسن (ع )، وصيت كرد، و به حسين (ع ) و محمد (بن حنفيه …
ادامه نوشته »برترين انسانها در روز قيامت ، از زبان على (ع )
برترين انسانها در روز قيامت ، از زبان على (ع ) اصبغ بن نباته مى گويد: امام على (ع ) را در بصره ، پس از فتح بصره (در جريان جنگ جمل ) ديدم ، سوار بر استر بود، به مردم رو كرد و فرمود: (آيا به شما خبر ندهم كه بهترين انسانها در قيامت كسيتند؟). ابوايوب انصارى برخاست و …
ادامه نوشته »اطمينان على (ع ) به امداد غيبى
اطمينان على (ع ) به امداد غيبى سعيد بن قيس مى گويد: روزى در ميدان جنگ ، مردى را ديدم كه تنها دو جامه پوشيده بود( بى آنكه زره و لباس جنگ پوشيده باشد) سوار بر اسب به سويش رفتم ، ديدم اميرمؤ منان على (ع ) است ، پرسيدم :(اى اميرمؤ منان ! در چنين منطقه اى با …
ادامه نوشته »معجزه اى از حضرت على (ع )
معجزه اى از حضرت على (ع ) اميرمؤ منان على (ع ) چند دائى در قليله بنى مخزوم داشت ، جوانى از آن قبيله نزد امام على (ع ) آمد و عرض كرد:(دائى جان برادرم از دنيا رفت ، و من در مرگ او بسيار ناراحت و غمگينم ). امام على فرمود: آيا مى خواهى او را ببينى ؟ او …
ادامه نوشته »راستگوئى و امانت دارى على (ع )
راستگوئى و امانت دارى على (ع ) ابوكهمس مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم :(عبدالله بن ابى يعفور، به شما سلام رسانيد). امام : بر تو و بر او سلام باد، وقتى كه نزد عبدالله رفتى ، به او سلام برسان و به او بگو: (جعفر بن محمد(ع ) مى گويد؛ درست بينديش كه به خاطر …
ادامه نوشته »امام على (ع ) پدر يتيمان
امام على (ع ) پدر يتيمان عصر خلافت امام على (ع ) بود، و آن حضرت در كوفه بود، مردى (ايرانى ) از همدان و حلوان (شهرى نزديك بغداد) مقدارى عسل و انجير براى حضرت على (ع ) آورد. امام على (ع ) هماندم رؤ ساى اصحابش را طلبيد و به آنها فرمود: (كودكان يتيم را حاضر نمايند). آنها …
ادامه نوشته »