شفاى مريض و تعمير قبر ميثم

102 – شفاى مريض و تعمير قبر ميثم جناب آقاى قندهارى سابق الذكر و نيز جمعى ديگر از موثقين نجف اشرف نقل كرده اند كه : رشادمرضه كه از تجار درجه يك عراق مى باشد، تقريبا در هفت سال قبل به مرض سرطان داخلى مبتلا شد و اطباى عراق و لبنان و سوريه از معالجه اش ‍ عاجز شدند و …

ادامه نوشته »

رسيدن پول و دوام آن

101 – رسيدن پول و دوام آن و نيز نقل كرد از پدرش به نام شيخ محترم بن شيخ عبدالصمد انصارى كه به اتفاق يك نفر (همجناق او) به نام غلامحسين ، شايق كربلا شديم و هيچ نداشتيم ، پس دو نفرى از سر كوه داراب با دست خالى حركت كرديم و در هر منزلى يكى دو روز توقف نموده …

ادامه نوشته »

سفر نجف و شفاى فرزند

100 – سفر نجف و شفاى فرزند جناب آقاى شيخ محمد انصارى دارابى كه داستان 82 از ايشان نقل شد، نقل كرد كه پيش از سفر كربلا در عالم رؤ يا حضرت امير عليه السّلام فرمود بيا به زيارت ، عرض ‍ كردم وسايل سفر ندارم فرمود بر عهده من پس طولى نكشيد كه مخارج سفر به مقدار رسيدن به …

ادامه نوشته »

جنازه پس از 72 سال تازه است

99 – جنازه پس از 72 سال تازه است پير روشن ضمير حاج محمد على سلامى اهل ابرقو (از توابع يزد) كه سن شريف او قريب نود سال است و هرگاه شيراز مى آيد در جماعت مسجد جامع حاضر مى شود، نقل كرد كه در سنه 1388 در ابرقو از طرف شهردارى مشغول حفّارى شدند براى فلكه خيابان ، ناگاه …

ادامه نوشته »

لاشه مردار و جيفه دنيا

98 – لاشه مردار و جيفه دنيا و نيز جناب مولوى مزبور نقل كردند از آقا سيد رضا موسوى قندهارى كه سيدى فاضل و متقى بود، فرمود سلطان محمد دائى ايشان شغلش خياطى و تهيدست و پريشان حال بود. روزى او را بشاش و خندان يافتم و پرسيدم چطور است امروز شما را شاد مى بينم ؟ فرمود آرام باش …

ادامه نوشته »

كرامت حرّ شهيد

97 – كرامت حرّ شهيد و نيز جناب مولوى مزبور نقل كردند بنده 23 سال قبل در كربلا بودم و به مرض تب مزمن و اختلال حواس مبتلا بودم . رفقا مرا براى تفريح و تغيير هوا به سمت قبر جناب ((حر شهيد)) بردند. در حرم حرّ بودم و قدرت ايستادن نداشتم ، نشسته زيارت مختصرى خواندم ، در اين …

ادامه نوشته »

شفاى مريض به وسيله حضرت سيدالشهداء (ع )

96 – شفاى مريض به وسيله حضرت سيدالشهداء (ع ) و نيز جناب مولوى مزبور نقل كردند: در قندهار حسينيه اى است از اجداد ما براى اقامه عزاى حضرت سيدالشهداء عليه السّلام دختر عموى مادرم به نام ((عالمتاب )) كه عمه مرحوم حاج شيخ محمد طاهر قندهارى بود با اينكه به مكتب نرفته و درس ‍ نخوانده و نمى توانست …

ادامه نوشته »

گريه شير در عزاى حضرت سيدالشهداء (ع )

95 – گريه شير در عزاى حضرت سيدالشهداء (ع ) و نيز نقل كردنداز عالم بزرگوار جناب حاج سيد محمد رضوى كشميرى فرزند مرحوم آقا سيد مرتضى كشميرى كه فرمود در كشمير به دامنه كوهى حسينيه اى است و اطراف آن طورى است كه مى توان از بيرون داخل آن را ديد و پشت بام آن جهت روشنايى و هوا، …

ادامه نوشته »

روشنايى شمع دوام مى يابد

94 – روشنايى شمع دوام مى يابد ونيز نقل فرمود، مادرم به تلاوت قرآن مجيد علاقه زيادى داشت و غالبا در شبانه روز هفت جزو تلاوت مى نمود وشبهاى ماه رمضان را نمى خوابيد و مشغول تلاوت قرآن و دعا و نماز بود. شبى در شمعدان به مقدار يك بند انگشت شمع باقيمانده بود و ما مى توانستيم در خارج …

ادامه نوشته »

كرامت ابوالفضل و شفاى مسلول

93 – كرامت ابوالفضل و شفاى مسلول و نيز جناب مولوى مزبور نقل كرد كه برادرم محمد اسحاق در بچگى مسلول شد و از درمان نااميد گرديديم . پدرم او را به كربلا برد و در حرم حضرت اباالفضل عليه السّلام او را به ضريح مقدس بست و از آن بزرگوار خواست كه از خداوند شفاء يا مرگ او را …

ادامه نوشته »