داستانى عجيب تر

31 – داستانى عجيب تر تقريبا پانزده سال قبل ، از جمعى از علماى اعلام قم و نجف اشرف شنيدم كه پيرمرد هفتاد ساله اى به نام كربلائى محمد كاظم كريمى ساروقى داستان عجيب (ساروق از توابع فراهان اراك است ) كه هيچ سوادى نداشته ، تمام قرآن مجيد به او افاضه شده به طورى كه تمام قرآن را حافظ …

ادامه نوشته »

افاضه قرآن مجيد

30 – افاضه قرآن مجيد و نيز جناب حاج على آقا فرمود من در طفوليت به مكتب نرفتم و بى سواد بودم و در اول جوانى سخت آرزو داشتم بتوانم قرآن مجيد را افاضه قرآن مجيد بخوانم تا اينكه شبى با دل شكسته به حضرت ولى عصر – عجل اللّه تعالى فرجه – براى رسيدن به اين آرزو متوسل شدم …

ادامه نوشته »

شفاى هفت مريض در يك لحظه

28 – شفاى هفت مريض در يك لحظه و نيز مرحوم سلاحى مزبور – عليه الرحمه – در ماه محرم تقريبا بيست سال قبل كه مرض حصبه در شيراز شايع و كمتر خانه اى بود كه در آن مريض حصبه اى نباشد و تلفات هم زياد بود يك روز فرمود در منزل آقاى حاج عبدالرحيم سرافراز، هفت نفر مبتلا به …

ادامه نوشته »

رؤ ياى صادقانه

27 – رؤ ياى صادقانه عبد صالح پرهيزگار مرحوم حاج محمد هاشم سلاحى – رحمة اللّه عليه – چندى قرحه اى در داخل دهانش پيدا شد و چرك و خون از آن خارج مى گرديد و سخت ناراحت بود و براى معالجه آن به آقاى دكتر ياورى مراجعه مى كرد تا آنكه دكتر به ايشان گفت اين قرحه را بايد …

ادامه نوشته »

شفاى مفلوج

26 – شفاى مفلوج از عالم بزرگوار آقاى حاج سيد فرج اللّه بهبهانى – سلمه اللّه تعالى – كه در سفر حج توفيق ملاقات ايشان نصيب حقير شده بود، شنيدم كه در منزل شفاى مفلوج ايشان در مجلس تعزيه دارى حضرت سيدالشهداء (ع ) معجزه اى واقع شده پس ‍ خدمت ايشان خواهش شد كه معجزه واقعه را براى بنده …

ادامه نوشته »

اجابت فورى

29 – اجابت فورى ثقه عدل ، جناب حاج على آقا سلمان منش (بزاز) – سلمه اللّه تعالى – كه ورع ايشان مورد تصديق عموم است ، گفتند وقتى قرحه اى در بغل ران چپ من پيدا شد كه مرا سخت ناراحت كرده بود و براى من رفتن به بيمارستان براى جراحى بسيار دشوار بود، شبى وقت سحر براى تهجد …

ادامه نوشته »

جريان آب چشمه

25 – جريان آب چشمه چند نفر از سادات نجف آباد اصفهان به خدمت مرحوم بيدآبادى – اعلى اللّه مقامه آمده و گفتند چشمه آبى كه از دامنه كوه جارى مى شد و مورد بهره بردارى اهالى بود، چندى است خشكيده و ما در زحمت هستيم ، دعايى كنيد تافرج شود. آن بزرگوار آيه شريفه (لَوْ اَنْزَلْنا هذَالقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ) …

ادامه نوشته »

نجات از مرگ

24 – نجات از مرگ و نيز جناب آقاى ايمانى نقل فرمودند كه جناب حسين آقا مژده (عمه زاده آقاى ايمانى ) – سلمه اللّه تعالى – با والده اش هر دو مريض سخت و مشرف به موت بودند، مرحوم حاجى بيدآبادى – اعلى اللّه مقامه – تشريف آوردند و فرمودند يكى از اين دو مريض بايد برود يعنى بميرد …

ادامه نوشته »

نجات از دزد

23 – نجات از دزد و نيز جناب آقاى ايمانى – سلمه اللّه تعالى – فرمودند در همان سفر هنگام وداع از مرحوم بيدآبادى فرمودند در اين سفر قطاع الطريق قافله شما را مورد حمله و دستبرد قرار مى دهند ولى به شما ضرر نمى رسد و مبلغ چهارده تومان به عدد مبارك معصومين : براى مخارج راه به ما …

ادامه نوشته »

نجات از مرگ

22 – نجات از مرگ و نيز جناب آقاى ايمانى فرمودند در سفرى كه از اصفهان به شيراز مى خواستيم مراجعت كنيم خدمت آقاى حاجى بيدآبادى سابق الذكر -اعلى اللّه مقامه – مشرف شديم به ما فرمودند جناب ميرزاى محلاتى (كه در داستان اول ذكرى از ايشان شد) به من نوشته است كه ايشان را از دعا فراموش كرده ام …

ادامه نوشته »