نجات از وبا به وسيله صدقه

21 – نجات از وبا به وسيله صدقه جناب آقاى ايمانى سابق الذكر نقل كردند از مرحوم حاج غلامحسين ملك التجار بوشهرى كه گفت سفرى كه حج مشرف شدم عالم ربانى مرحوم حاج شيخ محمد جواد بيدآبادى هم مشرف بودند و در آن سفر عده اى قطاع الطريق اموال زيادى از حجاج بردند و مرض وبا هم همه را تهديد …

ادامه نوشته »

اخبار از آتيه

20 – اخبار از آتيه مرحوم آقاى رضوى فرمودند مرحوم بيدآبادى مذكور به قصد تشرف به مدينه منوره از طريق بوشهر به شيراز تشريف آوردند و قريب دوماه توقف فرمودند و در آن اوقات بين عموم طبقات مردم دودستگى ايجاد شده بود يعنى مشروطه خواهان و استبدادطلبان و مرحوم بيدآبادى در مسئله اصلاح ذات بين و جلوگيرى از فساد و …

ادامه نوشته »

پرهيز از لقمه شبهه

19 – پرهيز از لقمه شبهه و نيز جناب آقاى ايمانى فرمودند در همان روز اول ورود آقاى بيدآبادى به مرحوم والد فرمودند خوراك من تنها بايد ازآنچه خودت تدارك مى كنى باشد و آنچه ديگرى بياورد قبول نكن . تصادفا روزى مرحوم آقاى حاج شيخ ‌الاسلام – اعلى اللّه مقامه – يك جفت كبك آوردند و به مرحوم والد …

ادامه نوشته »

توسل به قرآن و فرج قريب

18 – توسل به قرآن و فرج قريب جناب حاج محمد حسن ايمانى گفتند زمانى امر تجارت مرحوم پدرشان آقاى على اكبر مغازه اى مختل شد و گرفتار مطالبات بسيار و نبودن قدرت بر ادا شدند، در آن اوان جناب عالم ربانى مرحوم حاج شيخ محمد جواد بيدآبادى كه در داستان اول و چهارم از ايشان ذكرى شد از اصفهان …

ادامه نوشته »

كرامت علما

17 – كرامت علما جناب آقاى حاج آقا معين شيرازى ساكن تهران نقل فرمودند كه روزى به اتفاق يكى از بنى اعمام در خيابان تهران ايستاده منتظر تاكسى بوديم تا سوار شويم و به محل موعودى كه فاصله زيادى داشت برويم . قريب نيم ساعت ايستاديم هرچه تاكسى مى آمد يا پر از مسافر بود يا نگه نمى داشت و …

ادامه نوشته »

شرافت علما

16 – شرافت علما و نيز نقل فرمود كه جد من مرحوم آخوند ملا عبداللّه بهبهانى شاگرد شيخ اعظم يعنى شيخ مرتضى انصارى – اعلى اللّه مقامه – بود و در اثر حوادث روزگار به قرض زيادى مبتلا مى شود تا اينكه مبلغ پانصد تومان (البته در يكصد سال قبل خيلى زياد بود) مقروض مى گردد و عادتا اداى اين …

ادامه نوشته »

عنايت علوى

15 – عنايت علوى عالم متقى مرحوم حاج ميرزا محمد صدر بوشهرى نقل فرمود هنگامى كه پدرم مرحوم حاج شيخ محمد على از نجف اشرف به هندوستان مسافرتى نمود، من و برادرم شيخ احمد در سن شش هفت سالگى بوديم ، اتفاقا سفر پدرم طولانى شد به طورى كه آن مبلغى كه براى مخارج به مادر ما سپرده بود تمام …

ادامه نوشته »

نجات از غرق

14 – نجات از غرق و نيز از جناب شيخ حسين تبريزى نقل فرمودند كه ايشان فرموده در نجف اشرف روز جمعه به قصد تفريح به كوفه رفتم و در كنار شط قدم مى زدم به جايى رسيدم كه بچه ها صيد ماهى مى كردند، يك نفر از ساكنين نجف آنجا بود با آنكه براى صيد ماهى دام مى انداخت …

ادامه نوشته »

نجات هزاران نفر از هلاكت

13 – نجات هزاران نفر از هلاكت حضرت آقاى حاج سيد محمد على قاضى تبريزى كه در سه سال قبل در تهران چندى توفيق زيارتشان نصيب و از مصاحبتشان بهره مند بودم ، داستانهايى از آن بزرگوار در نظر دارم از آنجمله فرمودند: مسجد شش گلان تبريز كه امامت آن با جناب آقاى ميرزا عبداللّه مجتهدى است در چهار سال …

ادامه نوشته »

دو قضيه عجيب

12 – دو قضيه عجيب از مرحوم حاج شيخ مرتضى طالقانى در مدرسه سيد نجف اشرف ، شنيدم كه فرمود در اين مدرسه در زمان مرحوم آقاى سيد محمد كاظم يزدى ، دو قضيه عجيب و متضاد مشاهده كردم ؛ يكى آنكه در فصل تابستان كه عده اى از طلاب در صحن وعده اى پشت بام مى خوابيدند شبى از …

ادامه نوشته »