زلزله قير و كارزين فارس

106 – زلزله قير و كارزين فارس ((قير)) سمت جنوب شرقى شيراز به فاصله تقريبا چهل فرسنگ واقع است و در حدود چهارده فرسنگ از فيروز آباد دورتر است و فاصله اش از كارزين يك فرسنگ و نيم مى باشد (در فارسنامه گويد: بلوك قير، طول آن ده فرسخ مى باشد كه ابتداى آن مبارك آباد و آخرش باغ پاسلار …

ادامه نوشته »

سرگذشتى عجيب و فرج بعد از سختى

105 – سرگذشتى عجيب و فرج بعد از سختى و نيز آقاى برقعى مزبور مى نويسند: شخصى است به نام ((مشهدى محمد جهانگير)) به شغل فرش فروشى و گليم فروشى به عنوان دوره گرد اشتغال دارد و اكثرا به كاشان مى رود و سالهاست او را مى شناسم ، ولى اتفاق نيفتاده بود كه با هم همسفر شويم و در …

ادامه نوشته »

معجزه ولى عصر و شفاى مريض

104 – معجزه ولى عصر و شفاى مريض حقير سيد حسن برقعى مدتى است كه توفيق تشرف به مسجد صاحب الزمان ارواحنا فداه معروف به مسجد جمكران قم نصيبم مى شود، سه هفته قبل (شب چهارشنبه پنجم ربيع الثانى 1390) مشرف شدم در قهوه خانه مسجد كه مسافرين براى رفع خستگى مى نشينند و چاى مى خورند، به شخصى برخورد …

ادامه نوشته »

معجزه اى از اهل بيت (ع ) در قم

103 – معجزه اى از اهل بيت (ع ) در قم سيد جليل و فاضل نبيل جناب آقاى سيد حسن برقعى واعظ، ساكن قم چنين مرقوم داشته اند: آقاى قاسم عبدالحسينى پليس موزه آستانه مقدسه حضرت معصومه سلام اللّه عليها و در حال حاضر يعنى سنه 1348 به خدمت مشغول است و منزل شخصى او در خيابان تهران ، كوچه …

ادامه نوشته »

شفاى مريض و تعمير قبر ميثم

102 – شفاى مريض و تعمير قبر ميثم جناب آقاى قندهارى سابق الذكر و نيز جمعى ديگر از موثقين نجف اشرف نقل كرده اند كه : رشادمرضه كه از تجار درجه يك عراق مى باشد، تقريبا در هفت سال قبل به مرض سرطان داخلى مبتلا شد و اطباى عراق و لبنان و سوريه از معالجه اش ‍ عاجز شدند و …

ادامه نوشته »

رسيدن پول و دوام آن

101 – رسيدن پول و دوام آن و نيز نقل كرد از پدرش به نام شيخ محترم بن شيخ عبدالصمد انصارى كه به اتفاق يك نفر (همجناق او) به نام غلامحسين ، شايق كربلا شديم و هيچ نداشتيم ، پس دو نفرى از سر كوه داراب با دست خالى حركت كرديم و در هر منزلى يكى دو روز توقف نموده …

ادامه نوشته »

سفر نجف و شفاى فرزند

100 – سفر نجف و شفاى فرزند جناب آقاى شيخ محمد انصارى دارابى كه داستان 82 از ايشان نقل شد، نقل كرد كه پيش از سفر كربلا در عالم رؤ يا حضرت امير عليه السّلام فرمود بيا به زيارت ، عرض ‍ كردم وسايل سفر ندارم فرمود بر عهده من پس طولى نكشيد كه مخارج سفر به مقدار رسيدن به …

ادامه نوشته »

جنازه پس از 72 سال تازه است

99 – جنازه پس از 72 سال تازه است پير روشن ضمير حاج محمد على سلامى اهل ابرقو (از توابع يزد) كه سن شريف او قريب نود سال است و هرگاه شيراز مى آيد در جماعت مسجد جامع حاضر مى شود، نقل كرد كه در سنه 1388 در ابرقو از طرف شهردارى مشغول حفّارى شدند براى فلكه خيابان ، ناگاه …

ادامه نوشته »

لاشه مردار و جيفه دنيا

98 – لاشه مردار و جيفه دنيا و نيز جناب مولوى مزبور نقل كردند از آقا سيد رضا موسوى قندهارى كه سيدى فاضل و متقى بود، فرمود سلطان محمد دائى ايشان شغلش خياطى و تهيدست و پريشان حال بود. روزى او را بشاش و خندان يافتم و پرسيدم چطور است امروز شما را شاد مى بينم ؟ فرمود آرام باش …

ادامه نوشته »

كرامت حرّ شهيد

97 – كرامت حرّ شهيد و نيز جناب مولوى مزبور نقل كردند بنده 23 سال قبل در كربلا بودم و به مرض تب مزمن و اختلال حواس مبتلا بودم . رفقا مرا براى تفريح و تغيير هوا به سمت قبر جناب ((حر شهيد)) بردند. در حرم حرّ بودم و قدرت ايستادن نداشتم ، نشسته زيارت مختصرى خواندم ، در اين …

ادامه نوشته »