168. همسفر دلاور و جنگديده بجوى

168. همسفر دلاور و جنگديده بجوى يك سال از ((بلخ بامى )) (421) به سفر مى رفتم . راه سفر امن نبود، زيرا رهزنان خونخوار در كمين مسافران و كاروانها بودند. جوانى به عنوان راهنما و نگهبان به همراه من حركت كرد. اين جوان انسانى نيرومند و درشت هيكل بود. براى دفاع با سپر، ورزيده بود. در تيراندازى و به …

Read More »

167. نصيحت پارسا به مولاى ستمگر

167. نصيحت پارسا به مولاى ستمگر پارسايى از كنار يكى از ثروتمندان گذر كرد، ديد دست و پاى يكى از غلامانش را استوار بسته و مجازات مى كند. پارسا به ثروتمند گفت :

Read More »

166.دو شعر روى سنگ قبر

166.دو شعر روى سنگ قبر پسر يكى از پيشوايان بزرگ وفات كرد، او را به خاك سپردند، سپس از او پرسيدند: ((بر صندوق گورش (در سنگ قبرش ) چه بنويسم ؟ )) پيشوا فرمود: آيات قرآن مجيد، داراى قداست و احترام شايان است . از اين رو روا نيست كه آن را بر سنگ قبر نوشت ، زيرا با گذشت …

Read More »

165. دامپزشكى كه بينا را كور كرد

165. دامپزشكى كه بينا را كور كرد مرد نادانى درد چشم سخت گرفت و به جاى پزشك نزد دامپزشك رفت . دامپزشك همان دارويى را كه براى درد چشم حيوانات تجويز مى كرد به چشم او كشيد و او كور شد. او از دست دامپزشك شكايت كرد. دادگاه دو طرف دعوا را حاضر كرده و به محاكمه كشيد. راءى نهايى …

Read More »

164. تناسب شغل با محل سكونت

164. تناسب شغل با محل سكونت يكى از هندوها، طريق نفت اندازى (413) را ياد مى گرفت . حكيمى به او گفت : (( تو كه در خانه ساخته شده از نى زندگى مى كنى چنين بازيچه اى براى تو روا نيست .)) تا ندانى كه سخن عين صوابست مگوى و آنچه دانى كه نه نيكوش جوابست مگوى

Read More »

163. نزاع حاجيان قلابى در راه مكه

163. نزاع حاجيان قلابى در راه مكه يك سال همراه گروهى پياده به سوى مكه براى انجام مراسم حج رهسپار بوديم . بين پيادگان نزاع و كشمكشى شد. به سر و صورت هم افتادند و داد و فحش و ستيز و درگيرى بالا گرفت . يكى از كجاوه نشينان به همپالكى (410) خود گفت :

Read More »

162.بلوغ و كمال حقيقى

162.بلوغ و كمال حقيقى در دوران كودكى از دانشمند بزرگى پرسيدم كه انسان چه وقت بالغ مى شود؟ در پاسخ گفت :

Read More »

161. فرزند ناصالح

161. فرزند ناصالح پارساى تهيدستى ازدواج كرد، سالها گذشت ولى فرزندى از او نشد. نذر كرد: ((كه اگر خداوند به من پسرى دهد، جز اين لباس پاره پوره اى كه پوشيده ام ، هر چه دارم همه را به تهيدستان صدقه دهم . )) اتفاقا همسرش حامله شد و پس از مدتى پسر زاييد، او به نذر خود وفا كرد …

Read More »

160.مكافات عمل

160.مكافات عمل در كتابهاى تاليف حكيمان نقل شده : زاييدن كژدم با ساير جانواران فرق دارد. كژدم هنگامى كه در شكم مادرش قرار مى گيرد، آنچه در درون شكم مادر است مى خورد و سپس شكمش را مى درد و بيرون آمده در دشت به راه مى افتد و آن پوستها كه در خانه كژدم است از آثار دريدگى شكم …

Read More »

159. از عمل مى پرسند نه از سبب

159. از عمل مى پرسند نه از سبب عرب بيابان نشينى را ديدم كه همواره به پسرش مى گفت : يا بنى انك مسئول يوم القيامة ماذا اكتست ولا يقال بمن انتسبت : از تو در قيامت مى پرسند عملت چيست ؟ نمى پرسند كه پدرت كيست ؟ جامه كعبه را كه مى بوسند او نه از كرم پيله (407) …

Read More »