فصل 1. ميثاق نبوت و ولايت

باب هفتم : پيمان گرفتن از پيامبران درباره پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله وبشارت به آمدن او پيش از ظهور آن حضرت
و اذ اخذ الله ميثاق النبيين لما ءاتيتكم من كتاب و حكمة ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم لتومنن به و لتنصرنه قال ءاقررتم و اخذتم على ذلكم اصرى قالوا اقررنا قال فاشهدوا و انا معكم من الشاهدين .
(آل عمران /81)
((و (يادآر) آن گاه كه خداوند از پيامبران پيمان گرفت كه چون شما را كتاب و حكمت دادم ، آن گاه شما را پيامبرى آمد برابر با نشانه هايى كه در اختيار شماست به او ايمان آوريد و او را يارى دهيد؛ خداى گفت : آيا اقرار كرديد و پيمان سخت مرا (از امت خود) گرفتيد؟ گفتند: اقرار نموديم ، خداى گفت : پس گواه باشيد كه من نيز با شما از گواهانم )).
فصل 1. ميثاق نبوت و ولايت
خداوند از پيامبران عليهم السلام پيمان گرفت كه هر كدام از آنها محمد صلى الله عليه و آله را دريافت به او ايمان آورد و او را يارى دهد، و هر كدام زمان او را درك نكرد بايد قوم خود را از اوصاف او باخبر سازد و مشخصات او را براى آنان توضيح دهد و آنان را به پيروى و يارى او فرمان دهد. و اگر هيچ كدام او را درك نكردند بايد مانند پيشينيان به آيندگان سفارش كنند و اين امر پياپى صورت گيرد همان گونه كه در حديث اتصال وصيت به طور تفصيل گذشت . و اين بدين خاطر است كه اشتباهى در كار او فرا نيايد و هر كه نبوت او را درك نمود در اوصاف او دچار ترديد نگردد. و اين كه خداوند فرمود: ((من نيز با شما از گواهانم )) براى محكم ساختن اين پيمان است پس از اقرار به آن .
گفته اند: ((فاشهدوا)) يعنى بر خود يا بر امت خود گواه باشيد و من هم گواه بر شما يا گواه بر امت شما هستم كه شما آن را رسانديد و آنان نيز با قبول رسالت شما بر خود اقرار نمودند. و اين غايت بزرگداشت شرافت آن حضرت صلى الله عليه و آله و نهايت سختگيرى بر ساير پيامبران و امتها است كه خداوند تصريح به گواهى نفس كريم و مقدس خود بر اين پيمانها و گفتگوى با پيامبران درباره اين مطلب نموده است . و خداوند همين پيمان را از آنان درباره ولايت على بن ابى طالب عليه السلام و امامان از اولاد او عليهم السلام نيز گرفته است چنانكه در اخبار مستفيضه اى وارد است .
در ((بصائرالدرجات )) به سندش از امام كاظم عليه السلام روايت است كه فرمود: ولايت على عليه السلام در تمام كتابهاى پيامبران مكتوب است ، و خداوند هيچ پيامبرى را برنينگيخته جز به نبوت محمد صلى الله عليه و آله و وصايت على عليه السلام . (989)
و به چند سند از معصومين عليهم السلام روايت نموده كه : هيچ پيامبرى به پيامبرى نرسيد مگر با شناخت حق ما و برتر دانستن ما از ديگران . (990) ولايت ما همان ولايت خداست كه هيچ پيامبرى را جز بدان نفرستاده است .(991)
و در كتاب ((توحيد)) به سندش از داود رقى روايت كرده كه گفت : از امام صادق عليه السلام درباره اين آيه پرسيدم : ((و عرش او بر آب بود))(992)، امام به من فرمود: ديگران در اين باره چه مى گويند؟ گفتم : گويند: عرش بر روى آب بود و پروردگار هم بر آن اقرار داشت . فرمود: دروغ مى گويند، هر كس چنين پندارد خدا را محمول ساخته و او را به صفت آفريدگان توصيف نموده ، و لازمه گفتارش آن است كه چيزى كه خدا را حمل مى كند قوى تر از خدا باشد.
گفتم : فدايت شوم ، برايم توضيح ده . فرمود: خداوند پيش از آنكه زمين و آسمانى ، يا جن و انسى و يا مهر و ماهى وجود داشته باشد دين و علم خود را بر آب حمل كرد. و چون خواست آفريدگان را بيافريند آنان را در برابر خود پراكنده ساخت و به آنان گفت : پروردگارتان كيست ؟ پس نخستين كسانى كه به سخن آمدند رسول خدا صلى الله عليه و آله و اميرمؤ منان و ساير امامان عليهم السلام بودند، كه گفتند: تويى پروردگار ما. پس خداوند علم و دين را بر دوش آنان نهاد.
سپس به فرشتگان فرمود: اينان حاملان علم و دين من و امينان من بر آفريدگان من اند، و اينانند كه مسئولند. سپس به آدميزادگان گفته شد: به ربوبيت خدا و اطاعت اينان اقرار كنيد، گفتند: آرى ، پروردگارا! اقرار نموديم . خداوند به فرشتگان فرمود: گواه باشيد. فرشتگان گفتند: ما گواه شديم تا ديگر نگويند: ((ما از اين امر غافل بوديم . يا نگويند: همانا پدرانمان پيش از اين شرك آوردند و ما هم فرزندانى پس از آنها بوديم (و ناچار بوديم از پيروى آنان )، آيا ما را به خاطر آنچه باطل گرايان كرده اند هلاك مى كنى ؟)) (993) اى داود، در عالم عهد، پيمان سختى از آنان بر ولايت ما گرفته شده است .(994)
و در ((اكمال الدين )) به سندش از امام صادق عليه السلام روايت نموده كه فرمود: خداى متعال نيز نامهاى حجج الهى را به آدم آموخت ، و آنان را در حالى كه ارواحى بودند بر فرشتگان عرضه كرد و گفت : مرا از نامهاى اينان خبر دهيد اگر راستگوييد در اينكه به خاطر تسبيح و تقديستان ، به خلافت در زمين از آدم سزاوارتريد. گفتند: پاكى تو، ما را دانشى نيست مگر همان كه خود به ما آموخته اى ، كه تويى داناى حكيم .
خداوند فرمود: اى آدم ، اينان را از آن نامها خبر ده . چون آدم فرشتگان را از آن نامها خبر داد، فرشتگان بر منزلت عظيم صاحبان آن نامها در نزد خدا آگاه شدند و دانستند كه آنان به خلافت از خدا در زمين و حجتهاى او بر بندگان بودن سزاوارترند. و خداوند به فرشتگان فرمود: آيا شما را نگفتم كه من غيب آسمانها و زمين را مى دانم ، و مى دانم آنچه را شما آشكار مى كنيد و آنچه را پنهان مى داشتيد.(995)
اخبار در اين زمينه جدا بسيار است .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.