فصل 1. معناى كلام و كتاب

باب يازدهم : معناى كتاب و كلام ، و فرق ميان آن ها و توضيح درباره كتابهاى آسمانى
… ما كنت تدرى ما الكتاب …
(شورى /52)
((… تو (پيش از نبوت ) از كتاب آگاهى نداشتى …))
فصل 1. معناى كلام و كتاب
يكى از محققان سخنى دارد كه حاصلش اين است : (1172)
صورت الفاظ اگر به گوينده نسبت داده شود آن را ((كلام )) و گوينده را ((متكلم )) گويند، و اگر به آنچه كه لفظ در آن نقش مى بندد نسبت داده شود مانند لوح هوا (1173) نسبت به انسان ، آن را ((كتابت )) و گوينده را ((كاتب )) گويند. بنابراين لوح هوايى نسبت به نفس ناطقه انسانى هم كلام است و هم كتاب به دو اعتبار. همچنين نفس ناطقه كه صور عقلى و علوم نفسانى در آن نقش مى بندد ((لوح كتابى )) است به يكى از اين دو اعتبار. و بدين اعتبار صورتى دارد به سوى مصور عقلى و قلم آسمانى كه آن علوم و صور را در او رسم مى كند، و به اعتبار ديگر جوهر متكلم ناطقى است كه صورتى دارد به سوى چيز قابلى كه صور را از او قبول مى كند و كلام را از او مى شنود.
همچنين وجود همه موجودات كه به امر ((كن )) صادر شده اند، امرى كه بدون لفظ و صوت است ، كلام و كتاب خدا هستند به دو اعتبار. نيز قرآنى كه در ميان ماست و كتابهايى كه قبلا نازل شده است همگى كلام خدا و كتاب اويند به دو اعتبار. پس هر كدام از آنها از آن جهت كه كلام خداست نورى از انوار معنوى خداست كه از سوى او نازل شده است ، و نخستين منزل آن قلب آن كس از بندگان محبوب خداست كه خدا خواسته ، چنانكه فرموده : ((ولكن آن را نورى ساختيم كه بدان سبب هر يك از بندگان خود را كه بخواهيم هدايت مى كنيم )) (1174) و فرموده : ((آن را به حق نازل كرديم و به حق نازل شده است )). (1175)
و از آن جهت كه كتاب است نقوش و ارقامى است كه آيات و احكامى كه تدريجا از آسمان بر صحيفه دلهاى محبان و الواح نفوس سالكان و غير ايشان نازل مى شود در آنهاست ، كه آنها را در صحيفه ها و الواح خود مى نويسند آن گونه كه هر خواننده اى آن را مى خواند و هر عامل موفقى به احكام آن عمل مى كند و همه بدان راه مى يابند، و در هدايت آن پيامبران و امتها يكسانند، چنانكه فرموده : ((و تورات و انجيل را پيش از اين نازل كرد براى هدايت مردم (1176))) و فرموده : ((و تورات نزد آنهاست كه حكم خدا در آن است .)) (1177)
و همان گونه كه ((كلام )) مشتمل بر آيات است : ((اينها آيات خداست كه به حق بر تو مى خوانيم ))(1178)، ((كتاب )) نيز مشتمل بر آيات است : ((اينها آيات كتاب مبين اند)) (1179) ((كلام )) هرگاه تشخص و نزول يابد ((كتاب )) مى شود چنانكه ((امر)) هرگاه تنزل يابد ((فعل )) مى گردد: ((باش ، پس ‍ مى باشد)). (1180)
و از همين جاست كه گفته اند: ((كلام )) بسيط و امرى و دفعى است و ((كتاب )) مركب و خلقى و تدريجى است ، و عالم امر خالى از تضاد و تكثر و تجدد و تغير است چنانكه خداوند فرموده : ((و امر ما نيست مگر يكى ، چون يك چشم به هم زدن ))(1181). ((امر خدا چنين است كه هرگاه چيزى را اراده كند همين كه گويد ((باش )) مى باشد)). (1182) اما عالم خلق مشتمل بر تضاد و تكثر است : ((هيچ تر و خشكى نيست جز آنكه در كتاب مبين هست .)) (1183)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.