آيه 27 : نماز و همه عبادات صرفا براى خدا
قل ان ضلال و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين (170)
ترجمه : بگو نماز مناسك حج ، زندگى و مرگم از آن خداوندى است كه پروردگار جهانيان است
تفسير آيه
دربار تفسير اين آيه بايد ذكر شود كه اين آيه و چند آيه ديگرى كه در دنباله اين آيه ذكر شده از آيات پايان سوره انعام مى باشند كه خلاصه اى از بخشهاى اين سوره شريف در زمينه مبارزه با شركت و بت پرستى بيان شده است كه يكى از خصوصيات اين سوره آن است با دعوت به توحيد و خداپرستى و مبارزه با شرك و بت پرستى شروع مى شود و با همان بحث نيز جامعه نيز خاتمه مى يابد.
در آيه فوق مى فرمايد: اى پيامبر صلى الله عليه و آله بگو نه تنها از نظر عقيده من موحد و يكتا پرستم بلكه از نظر عمل ، هر كار نيكى كه مى كنم ((نماز من و تمام عبادات من و حتى مرگ و حيات من همه براى پروردگار جهانيان است )) براى او زنده ام ،به خاطر او مى ميرم و در راه او هر چه دارم فدا مى كنم تمام هدف من و تمام عشق من و تمام هستى من اوست
(قل ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين )
((نسك )) در اصل به معنى عبادت است و لذا به شخص عبادت كننده ((ناسك )) گفته مى شود، ولى اين كلمه بيشتر درباره اعمال حج به كار مى رود، و مى گويند: مناسك حج بعضى احتمال داده اند كه ((نسك )) در اينجا به معنى (( قربانى )) بوده باشد، ولى ظاهر اين است كه هر گونه عباداتى را شامل مى شود، در واقع نخست اشاره به نماز (صلوة ) به عنوان مهمترين عبادت شده ، بعد همه عبادات را به طور كلى بيان كرده است ، يعنى هم نماز من و هم تمام عباداتم و حتى زندگى و مرگم ، همه براى اوست . (171)
داستان آيه 27
اخلاص در نماز و عبادات انسان را بيمه مى كند
مردى بود كه هر كارى مى كرد،نمى توانست اخلاص خود را حفظ كند و رياكارى ننمايد روزى چاره انديشى كرد و با خود گفت (( در گوشه شهر، مسجدى متروك وجود دارد كه كسى به آن توجه نداشته و رفت و آمد نمى كند خوب است شبانه به آن مسجد بروم ، تا كسى مرا نديده و خالصانه خدا را عبادت كنم )) شب چادرش را روى شهر گستراند و رعد و برق و بارش شديد باران ،همه جا را تن شويه مى كرد او نام خدا را بر زبان آورد و نماز را آغاز نمود.
هنوز ركعتى نماز نخوانده بود،كه ناگهان صدايى شنيد با خود گفت : ((حتما كسى وارد مسجد شد )) بركيفيت و كمييت عبادتش افزود خوشحال از اين كه آن شخص فردا به مسجد متروك آمده و مشغول نماز و عبادت است وقتى كه هوا روشن شد و صبح دميد،به آن كسى كه وارد مسجد شده بود، زير چشمى نگاه كرد.
از تعجب دهانش باز مانده سگ سياهى كه بر اثر رعد و برق و بارندگى شديد، نتوانسته بود در بيرون بماند، به مسجد پناه آورده بود.
بر سر و روى خود زد و اظهار پشيمانى كرد و واگويه نمود،((اى نفس من از ريا گريختم و به مسجد دور افتاده آمده تا در عبادت خويش ، احدى را شريك خدا قرار ندهم ،اما… واى بر من ، چقدر مايه تاسف است كه اين حالت را پيدا كردم )) (172)
خوب است در اينجا جمله اى از رسول خدا صلى الله عليه و آله كه آن را هم شيعه و هم اهل تسنن روايت كرده اند و از مسلمات است براى شما بيان كنيم مى فرمايد :
((من اخلص لله اربعين صاحبا جرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسنانه )) (173)
هر كس چهل شبانه روز، خود را براى خدا خالص كند، يعنى چهل شبانه روز هيچ انگيزه اى در وجود او جر رضاى حق حاكم نباشد ،حرف بزند براى رضاى خدا، سكونت كند براى رضاى خدا نگاه كند و نگاهش را ببندد براى رضاى خدا بخوابد و بيدار شود براى خدا ،يعنى آنچنان برنامه اش راتنظيم كند و آنچنان روح خود را اصلاح كند كه اساسا جز براى خدا چيز ديگرى كار نكند يعنى بشود ابراهيم خليل الله (ان صلاتب و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين ) (174) نمازم ،عبادتم و بلكه زندگى و مردنم ،لله و براى اوست .
آرى پيغمبر فرمود،اگر كسى موفق شود چهل شبانه روز هوى و هوس رابه كلى مرخص كند و در اين چهل شبانه روز كارى نكند و جز براى او زنده نباشد، چشمه هاى معرفت و حكمت از درونش مى جوشد و بر زبانش جارى مى شود.(175)
حافظ با آن زبان رمزى شيرين خود، همين حديث را معنى مى كند و مى گويد:
سحر كه رهروى در سرزمينى همى گفت اين معما با قرينى
كه اى صوفى شراب آنگه شود صاف كه در شيشه بماند اربعينى