آتش بزن!
اينک اين زخم غزل افروز را آتش بزن
اينک ازتفسيرداغ، آيينه ى صحرا تهيست وانشد چشم فلق با زارى وصبر واميد هيزم نمرود بيرحم زمستان گشته ايم اى عروج آواترين رمز شهيدان غيور |
ناله ها سردند، قلب سوزرا آتش بزن
خيمه ى دلهاى عشق آموز آتش بزن خانه ى شبهاى يأس اندوزرا آتش بزن اى معطر! دامن نوروز را آتش بزن روبه ما کن!پرده ى مرموز را آتش بزن |
سيد موسى زکى زاده